پایگاه خبری تحلیلی ابصارخبر اردبیل ۰۷:۱۶ - ۱۳۹۶/۰۴/۲۴

چند نکته پیرامون قتل تلخ کودک پارس‌آبادی؛

جسد آتنا اصلانی دخترک هفت ساله‌ی پارس‌آباد مغان، در پارکینگ خانه مغازه‌دار همسایه پدرش، پیدا شد و این آغازی بود بر برملا شدن راز قتل‌های زنجیره‌‌ای در مغان

به گزارش ابصارخبر به نقل از آناج، دایره جنایی پلیس آگاهی و دادسراها و دادگستری‌‌‌‌ها را پرونده‌‌هایی پر از قتل و جنایت و توحش در برگرفته است، اما این بار نه فقط پلیس و دادگاه را، که قلب میلیون‌ها انسان مالامال دردی است که زاییده بهت و حیرت از حرکت حیوانی یک شِبه انسان می‌‌‌باشد.

اسماعیل مغازه دار معتاد پارس آبادی با استناد به اعتراف خودش به‌‌‌‌خاطر چند النگوی کودکانه و وسوسه شیطانی جنسی دست به تعرض و سلاخی دخترک هفت ساله زده است، آن هم در میان مردمانی که شهره غیرت و عفاف و حجاب هستند.

چیزی که می‌بینیم اینست: بار دیگر فقر و اعتیاد و هوس‌‌‌‌بازی دست به دست هم داده و خانه عقل و قلب و ایمان میلیون‌‌‌ها انسان را خراب کردند، اما ظاهرا نقش زیاده خواهی و مرض جنسی در این میان بیشتر بوده است.

نکته اول در مورد این فاجعه اینجاست که ظاهرا مسئولین اجرایی در اولویت‌بندی فرهنگی خود راه را به بیراهه کشانده‌‌اند و به جای مسائل محوری و اساسی فرهنگی کشور به دنبال حاشیه‌‌‌سازی و پیگیری کنسرت‌های انگشت شمار اجرا نشده‌ای هستند تا نشاط مد نظر خود را در جامعه ایجاد کنند!

به راستی در میان خیل این‌‌‌همه هجمه‌‌‌های فرهنگی آشکار و نهان دشمنان اولویت اول فعالیت فرهنگی ما در چیست؟ رودر رو شدن با ائمه جمعه که سرسلسله فعالیت‌‌های فرهنگی در سراسر کشور می‌‌‌باشند؟ یا تخریب و تضعیف سپاه که یکی از نهادهای برجسته فعالیت فرهنگی است؟ یا بستن دست و پای نیروی انتظامی که خوار چشم شیطان صفتانی همچون اسماعیل این قصه دردناک می‌‌باشد؟

به هر نحو که بنگریم به تاراج رفتن شاخصه‌‌های ایمان و اخلاق را تحت ظل چشم پوشی‌های جاهلانه برخی مسئولین و نگوییم بی‌‌‌تفاوتی آن‌ها می‌‌توانیم به نظاره بنشینیم، بی‌‌انصافی است اگر دلسوزانی را که این وضع تنزل دینی و اخلاقی و فرهنگی را می‌‌‌بینند و نمی‌‌‌توانند سکوت بکنند را تندرو و افراطی بنامیم و به هر طریق ممکن دست و دل این‌ها را از فعالیت فرهنگی سرد کنیم.

نکته دوم در این فاجعه عمق این معناست که کشور را نمی‌‌‌توان با صِرف شعارهای رنگین اداره کرد و مسائل اقتصادی و اجتماعی و فرهنگی کاملا به هم تنیده می‌‌باشد. اقتصادی که بازویش در مقابل رکود خم شده است و راه نفسش با قاچاق بند آمده است نمی‌‌تواند سعادت دنیوی مردمانش را تامین کند چه برسد به سعادت اخروی‌‌شان.

کشور را نمی‌‌‌‌‌‌توان با گرد هم آوردن کابینه پیرسالان بازرگان و تاجر و سهمیه‌‌ای اداره کرد. اگر اقتصاد کشور مقاومتی نشود و به سرعت در مسیر ایجاد اشتغال و رونق اقتصادی پایدار قرار نگیرد و قدرت خرید مردم بالاتر نرود شاهد آشفتگی بیشتر فرهنگی - اجتماعی خواهیم بود و از این پس آتناهای بیشتری را از دست خواهیم داد و چیزی بنام امنیت فکری فرهنگی تبدیل به خاطره خواهد شد.

نکته سوم در این فاجعه که قابل توجه است، احساس ضرورت پایبندی به دستورات دینی و از جمله حجاب اسلامی می‌‌‌باشد تا زمینه عفاف و مصونیت بیشتر شهروندان تامین شود، این امر در مورد بزرگترها نیز صادق است و حجاب می‌‌‌تواند مصونیتی از این دستبردها محسوب شود.

نکته چهارم ضرورت آموزش آگاه کردن کودکان در مورد رفتارهای غیر طبیعی و چالش برانگیز دیگران و شناساندن حریم خصوصی کودک در مورد بدن خویش می‌‌باشد تا رفتارهای غیرعادی مریض دلان را امری طبیعی فرض نکند، همچنین لازم است نکات ضروری در مورد ارتباط خویش با دیگران و مخصوصا غریبه‌‌ها مرتبا به وی گوشزد شود تا ندانسته اسیر پنجه خون آلود یا هوس آلود کفتاران نشود.

نکته آخر اینکه، چون کسبه و مغازه داران نوعا در معرض مراجعات زن و بچه مردم و اعتماد نسبی ایشان قرار دارند، مسئولین امر بایستی غیر از تایید سلامت بهداشتی این عزیزان، هنگام صدور پروانه کسب در مورد تست سلامت روانی‌شان نیز اقدام نمایند.

پیشنهاد نگارنده اینست که دولت محترم به‌جای رقیب پنداری نهادهای فرهنگی یا امنیتی و سعی در سنگ اندازی در مسیر فعالیت‌های فرهنگی و امنیتی آنها در اندیشه اعتلای فرهنگ اسلامی و امنیت فرهنگی در تراز جمهوری اسلامی باشد و وزرایی که گرفتار اندیشه لیبرالیستی می‌‌باشند در کابینه خود جای ندهد تا به ویروس اندیشه لیبرالیستی که مروج آزادی غربی و بی‌‌بند و باری است و در نهاد برخی مسئولین ریشه دوانده است، دامن زده نشود.

انتهای پیام/