پایگاه خبری تحلیلی ابصارخبر اردبیل ۰۵:۲۵ - ۱۳۹۵/۰۸/۲۴
یادداشت؛

دونالدترامپ، ترمیناتور جدید آمریکا

موفقیت ترامپ نشان داد که می توان با شخصیت جاهل های دهه ۴۰ شمسی نیز در کشوری که داعیه فرمانروایی جهان را داشته و میلیون ها نخبه را از سراسر جهان به سمت خود جذب کرده، رئیس جمهور شد.

به گزارش ابصارخبر به نقل از ایلقار، محمد کریمی در یاداشت تخلیل خود به رئیس جمهور جدید آمریکا پرداخت و نوشت: اتفاقی که در روز ۹ نوامبر ۲۰۱۶ در آمریکا رخ داد. دونالد جی ترامپ، در میان بهت و حیرت رسانه ها، تحلیل گران و حتی حامیان به مقام ریاست جمهوری ایالات متحده رسید. ترامپ در سال ۲۰۰۰ از حزب ریفورم کاندید ریاست جمهوری شد و کاری از پیش نبرد، بعد از ۱۵ سال و با تنها ۵ سال عضویت در حزب جمهوری خواه بدلیل صحبت های جنجالی و خارج از عرف و ادب معروف شد و توانست تدکروز نومحافظ کار را کنار زده و به عنوان کاندید اصلی جزب جمهوری خواه معرفی گردد. در فاز نهایی انتخابات با بانوی اول سابق به رقابت پرداخت و با وجود عقب بودن در نظرسنجی ها، توانست به عنوان چهل و پنجمین مرد وارد کاخ سفید شود. در یادداشت پیش رو، نگاهی گذرا بر شخصیت فردی و اجتماعی ترامپ، دلایل موفقیت او، رخدادهای احتمالی در دوران قدرت و نحوه برخورد با کشورهای مختلف می پردازم.

۱) شخصیت

۱-۱) لمپن
موفقیت ترامپ نشان داد که می توان با شخصیت جاهل های دهه ۴۰ شمسی نیز در کشوری که داعیه فرمانروایی جهان را داشته و میلیون ها نخبه را از سراسر جهان به سمت خود جذب کرده، رئیس جمهور شد. فردی با سخیف ترین ادبیات، زننده ترین رفتارها، عصبی ترین واکنش ها و سطحی ترین استدلالات توانست در مقابل کارکشته ترین سیاستمداران توفیق یابد.
۱-۲) ناآشنایی با عرف
ترامپ هیچ سمت اجرایی تاکنون نداشته و صرفا یک بیزنسمن موفق شناخته می شود. از این رو، هیچ آشنایی با ادبیات و عرف دیپلماتیک ندارد. همین ضعف باعث شد در مناظرات سه گانه عرصه را به رقیب سیاس خود واگذار کند.
۱-۳) جنگنده
اگر یک نکته مثبت در مورد ترامپ بتوان معرفی کرد، پشتکار، جنگندگی و خسته ناپذیری اوست. فارغ از اینکه او چگونه به پست ریاست جمهوری رسید اگر بدانیم که ۵ سال قبل اوباما و ۱۶ سال قبل سریال سیمپسون ها او را برای حضور در رقابتهای انتخابات مورد تمسخر قرار می داد و حتی در کارزار انتخاباتی چه در رقابت درون حزبی و چه در رقابت با کلینتون، اعتماد به نفس مثال زدنی و الهام بخشی از خود بروز داد، مخصوصا زمانی که در آستانه مناظره دوم فیلم سخنان سخیفش در مورد مزاحمت زنان پخش شد و تقریبا همه از او ناامید شدند، باز ایستاد و مزدش را گرفت.
۲) علل پیروزی
۲-۱) ساختارشکنی
«گاهی رسیدن به حقیقت نیاز به قانون شکنی دارد، مخصوصا وقتی قانون شکنی خود حقیقت باشد.» این دیالوگی ناب از قسمت اول دزدان دریایی کارائب است که اگر به جای کلمه قانون، از ساختار استفاده کنیم می شود، رمز موفقیت ترامپ. مرد موطلایی نیویورکی با تیزهوشی سعی کرد با انتقاد از سیستم حاکمه آمریکا خود را در قامت یک اپوزیسیون خیرخواه خلاق و تنها ناجی از وضع موجود آمریکا، که در آن غیرآمریکایی ها (اعم از لاتین تبارها، مسلمانان و چینی ها) هر یک به طریقی موجب تضعیف جایگاه آن شده اند، معرفی کند. الگویی که برنی سندرز، رقیب درون حزبی کلینتون به صورت معقول تر و متشخص تر از ترامپ پیگیری کرد اما نتوانست کاری از پیش ببرد. این الگو رو می توان نطفه اصلی غالب صحبت های جنجالی او دانست. همچنین ترامپ سعی در تحریک حس ناسیونالیستی و یادآوری رویای آمریکایی داشت. به زعم او، همه کشورها از آمریکا سواستفاده می کنند و دولت مردان قبلی، به صورت خاص اوبامایی که هیلاری وزیر او بود، موجب تضعیف وجهه و جایگاه آمریکا در دنیا شده است. چین با صادرات بی حد محصولات خود، ناتو با تحمیل هزینه های گزاف دفاعی، مکزیک با فرستادن هزاران تبهکار و مسلمانان با ترورهای خود، همگی در ذهن متوهم ترامپ دشمن محسوب می شوند. همچنین او برخلاف کاندیدها و عرف رایج، همه کار برای جذب اسپانسر و کمک های مردمی نکرد. ترامپ ادعا نمود که هیچ نیازی به این پول ها نداشته و به تنهایی هزینه ها را تامین کرده و از سرمایه گذران تاثیرپذیر نخواهد بود.

۲-۲) هدف گذاری
هدف گذاری کمپین انتخاباتی ترامپ، دلیل اصلی موفقیتش بود. اگر این هدف گذاری اتفاقی باشد او خوش شانس و اگه با برنامه قبلی باشد، هوشمند است. ترامپ در سیاست داخلی، اقتصاد متکی بر قشر متوسط به پایین را در اولویت خود قرار داد. در حالی که کلینتون با تایید برنامه های اقتصادی اوباما ادعا می کرد که رییس جمهور فعلی بدترین وضعیت اقتصادی بعد از دوران رکود را تحویل گرفته و اقتصاد رو به پیشرفتی برای آمریکاییان به ارمغان آورد است. ترامپ این موفقیت ها را صرفا آمار دانسته و گفت که قشر کارگری نفعی از این وضعیت خوب اقتصادی نبرده است. در سیاست خارجی نیز، نرمش اوباما در مقابل ایران، روسیه و اسد را منجر قدرت گرفتن آنان دانسته و داعش را محصول عملکرد اوباما و کلینتون می داند. به همین جهت، با القا تضعیف جایگاه آمریکا در عرصه بین المللی در دوران قدرت ۸ ساله دموکراتها، ادعای بازگشت آمریکا به دوران پرفروغ قبلی را مطرح می کرد.
۲-۳) سنت آمریکایی
در چند دهه اخیر، هیچ حزبی بیش از ۸ سال به صورت مداوم، کاخ نشین کاخ سفید نبوده است. به نظر می رسد، نوعی تنوع طلبی سیاسی و ناامیدی نسبت به هیات حاکمه و عملکرد آنان در جامعه آمریکا دیده می شود. این دوره نیز با وجود آنکه اوباما وضعیت کلی اقتصاد را بهبود بخشید، اوضاع بیمه سلامت و عمومی آمریکا را اصلاح کرد، با بازگردانی و تعدیل نیروها در کشورهای مختلف هزینه مالی و جانی ارتش را کاهش داد و با امضا برجام و ایجاد رابطه با کوبا، وجهه بین المللی آمریکا را صلح جو معرفی کرد اما باز هم نتوانست با دفاع تمام قد از کلینتون، وزیرامور خارجه قبلی خود را در کرسی ریاست جمهوری ببیند. همچنین نباید سقف شیشیه ای رسیدن یک زن به عالی ترین مقام در قدرتمندترین کشور جهان را از نظر دور داشت.
۲-۴) ضعف رقبا
مهمترین رقیب ترامپ در داخل حزب جمهوری خواه، تدکروز افراطی و منقد سرسخت سیاست های حزب و سران آن بود. ترامپ، اساسا رقیب جدی در داخل حزب جمهوری خواه نداشت و غالب رقبای او قابلیت منحصر بفردی برای جذب آرا نداشتند. در راند آخر رقابتها نیز با وجود حمایت قاطع حزب دموکرات، اوباما و همسرش، بسیاری چهره های هنری و … از کلینتون و از همه مهمتر سوابق کاری او، باز هم این مرد مو بور بود که در رنک اول انتخابات قرار گرفت. سه دلیل اصلی شکست هیلاری عبارتند از:
الف) ایمیل ها: استفاده کلینتون از یک سرور خصوصی برای ارسال ایمیل های محرمانه در زمان تصدی گری وزارت خارجه و درز این ایمیل ها توسط ویکی لیکس، مهمترین چالش کمپین سناتور اسبق نیویورک بود. هر چند، او از نظر قضات و اف بی آی آسیبی به منافع دولت آمریکا نرسانده، اما یک مساله چیزی نبود که استاد جنجال و جودهی به این راحتی ها رها کند. ضربه کاری زمانی بر پیکر کلینتون وارد شد که مساله ایمیل ها ده روز قبل از انتخابات دوباره مطرح شد و این فاصله زمانی کم، اجازه بازسازی کمپین را به او نداد.
ب) کمپین: مهمترین اشتباه کمپین انتخاباتی کلینتون، اطمینان از پیروزی در ایالت هایی بود که به صورت سنتی به دموکرات ها رای می دادند، به ویژه دو ایالت سرنوشت ساز میشیگان و اوهایو. دردناک آنکه کلینتون رای بیشتری از ترامپ بدست آورد اما در شمارش الکترال کالج شکست سختی خورد، این به معنای عدم مدیریت آراست. دومین اشتباه کمپین آبی ها، استفاده بیش از حد از وجهه اوباما در انتخابات و تصور پیروزی با فرمول او بود. به زعم دموکرات ها، همانطور که در سالهای ۲۰۰۸ و ۲۰۱۲، اوباما با تکیه بر آرای سیاهان پیروز شد، در این انتخابات نیز آنان آرای سیاه پوستان را به واسطه حمایت اوباما و آرای زنان را به خاطر جنسیت کاندیدای اصلح خود، کسب کرده و موفق خواهند شد. سومین اشتباه کمپین کلینتون، عدم درک دلایل اقبال مردم به ترامپ و حتی سندرز به خاطر شعارهای ساختارشکنانه و انتقاد از سیستم حاکمه بود.
ج) سابقه: کلینتون، سال ها به عنوان بانوی اول، سناتور و وزیر امورخارجه در بالاترین سطوح کشور آمریکا کار کرده است. این سوابق، باعث پختگی و تسلط بر امور شد، مساله ای که به وضوح در مناظرات سه گانه نمایان شد. اما افتضاح ایمیل ها، کشته شدن دیپلمات ها در بنغاری لیبی و برخورد منفلانه با داعش لکه ننگی در کارنامه او محسوب می شود. همچنین، هیلاری در بین بخشی از جامعه آمریکا یک منفعت طلب صرف شناخته می شود که برای رسیدن به رویایی ریاست جمهوری حاضر به هر کاری هست، حتی پذیرش خیانت همسر و استفاده از فامیل او.
۳) آینده کاری
۳-۱) تعامل با جمهوری خواهان
به زعم نگارنده، عیار و افق کاری ترامپ حتی زودتر از مسندنشینی رسمی او در ۲۰ ژانویه، با انتخاب کابینه و قضات، مشخص خواهد شد. سوال اساسی اینجاست که رابطه او با حزب جمهوری خواه چگونه خواهد بود؟ حزبی که با وجود آنکه ترامپ را به عنوان کاندیدای نهایی معرفی کرد، اما از همان ابتدا بسیاری از سران و ذی نفوذان آن کتبا و علنا از او اعلام برائت و حتی انزجار کردند. مساله اینجاست که حزب خود را به ترامپ نزدیک خواهد کرد یا ترامپ به حزب. به نظر می رسد شکاف بین سران حزب با ترامپ چنان زیاد است که همگرایی آنان محال است اما رابطه شان بیشتر از سر نیاز خواهد بود. حزب جمهوری خواه اکنون قدرت مطلق را در سنا و کنگره دارد و طبیعتا در تعامل با رئیس جمهور خواهد بود. می توان گفت که ریش سفیدان حزب نقش سرعت گیر ترامپ را بازی خواهند کرد و سعی خواهند نمود که او را متوجه اصول و قواعد بازی کنند. در سوی مقابل ترامپی قرار دارد که در بدترین روزهای کمپین از سوی حزب ترد شد و بدون همراهی آنان به این مقام رسید و شاید دلیلی بر انعطاف در مقابل حزب نمی بیند.

۳-۲) اقتصاد
با توجه به مشی اقتصادی موردنظر ترامپ که بازگرداندن کارگران و سطوح پایین اقتصاد جامعه به عرصه تولید است، به نظر می رسد که اقتصاد آمریکا درون گرا شده و واردات کاهش یابد، این خبر می تواند تاثیر قابل توجهی بر رابطه با بسیاری از کشورها بویژه چین داشته باشد. در این راستا، فعال شدن بنگاه های اقتصادی خرد از اهداف او خواهد بود. همچنین، ترامپ قول داده مالیات ها را کاهش دهد، سوال اساسی اینجاست که با کاهش مالیات او چگونه هزینه های درمان و بیمه عمومی را تامین خواهد کرد.
۳-۳) سیاست داخلی
ترامپ نگاه نامهربانانه ای به خارجیان مقیم آمریکا و کسی که مایل به زندگی در آنجا هستند، خواهند داشت. به نظر می رسد که او سیاست های سخت گیرانه تری برای پذیرش مهاجران و پناهجویان بویژه از مقصد آمریکای لاتین و خاورمیانه خواهد داشت. او نگاه امنیتی به جامعه داشته و درصدد ارتقا ضریب امنیت و کاهش ترورها و جنایت ها به هر وسیله ای خواهد بود. همچنین، ترامپ در مبارزات انتخاباتی گفته که طرح بیمه اوباما، که بیش از ۲۰ میلیون آمریکایی فاقد بیمه را تحت پوشش قرار داده، را متوقف خواهد کرد و هنوز برنامه جایگزین برای آن معرفی نکرده است.
۳-۴) سیاست خارجی
اساسا جمهوری خواهان سیاست خارجی ماجراجویانه تر و تهاجمی تر از دموکرات ها دارند. آمریکا قطعا به زودی نقش جدی تری در بحران سوریه بازی خواهد کرد. قبل از انتخابات، ترامپ از پوتین تمجید کرده و گفته می شد که حملات سایبری از سمت روسیه با حمایت کرملین به کمپین کلینتون شده است. این امید می رود که روسیه و آمریکا در قضیه سوریه همگرایی بیشتری داشته باشند اما وقتی ترامپ سخن از رفتن اسد به میان آورد، پوتین آن دوست مهربان نخواهد بود. ترامپ دید مثبتی به اعراب و مسلمانان ندارد، اما مساله اینجاست که آمریکا نیاز به پول این کشورها دارد. اعراب و بویژه سعودی ها با سرمایه گذاری عظیم خود در آمریکا لابی و نفوذ قابل توجهی در آمریکا دارند و از این حربه می توانند برای انعطاف بیشتر ترامپ استفاده کنند. هر چند قطعا خبری از خوش خدمتی مثل وتو بررسی نقش عربستان در حوادث ۱۱ سپتامبر از سوی رئیس جمهور نخواهد بود. خوشحال ترین مرد از رفتن اوباما، نخست وزیر اسرائیل است، قطعا روابط تل آویو-واشینگتن به عالی ترین سطح باز خواهد گشت. رابطه با چین مبنای اقتصادی خواهد داشت و ترامپ خواستار کاهش واردات ازچین و افزایش تعرفه گمرکی خواهد شد، مساله ای که می توانند برادران چشم بادامی را به شدت عصبی و واردار به اتخاذ تصمیمات تنبیهی کند.
۴) جمع بندی
۴-۱) کاندیدایی که رای بیشتری آورده الزاما پیروز انتخابات نیست. این اتفاق هر جای دنیا بجز آمریکا اگر رخ می داد مورد تمسخر قرار می گرفت اما چون آمریکاست مقبول افتاده است. با وجود اینکه دلایل تاریخی، جغرافیایی، ساختاری و … برای این مساله مطرح می شود، حداقل برای نویسنده هضم این مساله قابل درک نیست.
۴-۲) «آیا هر کدام از شما می‌تواند به یک چیز مثبت در طرف مقابل اشاره کند که به آن احترام می‌گذارید؟» این سوال کارل بکر در دومین مناظره بین ترامپ و کلینتون بود. چرا که این مناظره کلا با تحقیر و توهین همراه  با مچ گیری و له کردن حریف با هر حربه ای بود. مناظرات آمریکا قطعا نکته مثبت خاصی نداشت و هیچ آمریکایی با دیدن آن نباید به خود افتخار کند.
۴-۳) انتخابات آمریکا نشان داد که برخی در داخل کشورمان برای مقاصد سیاسی خود حاضر به حمایت علنی از مردی هستند که همه می دانند با مسلمانان و کشورمان رابطه خصمانه ای خواهد داشت. مهمترین دستاورد برجام نه گشایش در اقتصاد و نه ایجاد روابط با کشورهای مختلف، بلکه مشخص شدن عیار وطن دوستی کسانیست که برای تحقق وعده ترامپ برای پاره کردن برجام و سخت گرفتن بر مردم ایران لحظه شماری می کنند. در اجرای برجام شکی نیست چرا که در شورای امنیت سازمان ملل به تصویب رسیده و علاوه بر ایران و آمریکا، پنج کشور قدرتمند پای آن را امضا کرده اند، اما قطعا ترامپ در اجرای سخت گیری و سنگ اندازی خواهد نمود.
۴-۴) انتشار ویدیوی سخنان زننده و غیرقابل توجیه ترامپ در مورد زنان، توسط روزنامه واشنگتن پست بسیار جالب توجه بود. اول اینکه، این روزنامه اساسا نزدیک به جمهوری خواهان است و با این کار عملا ترامپ را در آستانه نابودی قرار داد، اما رسالت رسانه ای را فدای تعلقات حزبی ننمود. دوم اینکه، ترامپ بجای شکایت و توجیه، عذرخواهی کرد. در سوی مقابل، با وجود آنکه رئیس جمهور به عنوان فرمانده کل قوا، علنا و قویا از یک کاندید حمایت می کرد، چند روز قبل از انتخابات، پلیس فدرال دوباره پرونده جدید برای کاندید مورد حمایت دولت باز می کند که تاثیر مستقیمی در نتیجه انتخابات داشت اما منافع ملی را فدای هیچ فرد و گروهی در هیچ زمانی نکردند.۴-۵) پیروزی ترامپ نشان داد که می شود بدون سابقه اجرایی، بدون برنامه (ترامپ گفته برنامه هایش را از ترس دزدیده شدن توسط رقبا منتشر نخواهد کرد)، با چاشنی فحاشی و تحریک آرای اقشار کم سواد جامعه در کشوری مثل آمریکا به قدرت رسید. پس این خطر برای همه کشورها وجود دارد.

۴-۶)  دوران ترامپ، دوران افتخارآمیزی برای آمریکا نخواهد بود. مردی که نه اصول سیاست می داند و نه قید و بندی برای خود تعریف کرده است. به راحتی تحریک و عصبی می شود حتی در صورتی که در مورد کوچک بودن دستانش با او شوخی شود. ترامپ بعد از انتخابات هر چند همان مرد با همان اعتقادات است اما قطعا با آن افراط و حلاوت دوران انتخابات نخواهد بود. ترامپ رئیس جمهور قاعده پذیرتر از ترامپ کاندید خواهد بود اما نه به آن اندازه که باید باشد
۴-۷) در تصویرسازی که به صورت گسترده ماه ها قبل در فضای مجازی منتشر شده بود، در صورت انتخاب، هیلاری اولین رییس جمهوری زن، تدکروز اولین رئیس جمهوری کانادایی تبار، برنی سندرز اولین رییس جمهور یهودی و دونالد ترامپ به عنوان آخرین رئیس جمهور آمریکا معرفی شده بودند. یعنی اگر ترامپ به قدرت برسد، آمریکا نابود خواهد شد. ترامپ به شدت پتانسیل تک دوره ای بودن دارد، شاید برای تحلیل علل پیروزی ترامپ بیشتر از دید جامعه شناسی به انتخابات آمریکا نگاه شود تا سیاسی و اقتصادی.

یادداشت نویس: محمد کریمی

انتهای پیام/