به گزارش ابصارخبر ایرج فتحی در یادداشت خود به انتخابات شورای شهر پرداخت و نوشت:بار دیگر با نزدیک شدن به انتخابات شورای شهر در شهرمان اردبیل شاهد لطافت ها و خوش اخلاقی ها و صله رحم چندجانبه کاندیداهای احتمالی این انتخابات محلی هستیم. البته ناگفته نماند در قدیم الایام هر کسی می خواست کاندیدای شورا یا مجلس شود در جمع مردم وانمود می کرد که در خواب مردی را دیده که بالای سرش آمده و به او می گوید: فلانی برخیز که تکلیفی از طرف خداوند برای تو به ارمغان آورده ام! برخیز و به مردم شهرت کمک و خدمت کن! تو را از طرف خالق یکتا حکم کاندیدای انتخابات را می دهیم و.......
این بنده خدا هم فردای آن شب در جمع یکایک دوستان نازکتر از گل خود حاضر شده و تعبیر خواب خود را از رفقای قدیمی که سالیان سال از نعمت دیدارشان محروم بود باخبر می ساخت و در همان دقایق نخست، دست خطی مبنی بر حمایت حضرات از ایشان دریافت می کرد، این چراغ سبزها همان و پیدا شدن شور انتخاباتی در ایشان همان و .......
به یاد دارم در دوره نخست انتخابات شورای شهر اردبیل، مردی که خود را کاندیدای بی رقیب در شهر می دانست در جلسات سخنرانی در حاشیه های شهر که بهترین مکان بود برای فریب اذهان عمومی به مردم وعده احداث مدرسه و پل و درمانگاه و استخدام فرزندان بیکار و احداث کارخانه و ... را می داد و مردم بی خبر از شرح وظایف شورا، در همان آغازین دست و هورا و داد و جیغ می کشیدند که : جان جانان آمده حاجی به میدان آمده !!!
ولی رفته رفته با کم شدن تب انتخابات و عملی نشدن وعده های واهی کاندیداهایی که به حداقل شرح وظایف شوراها در آن دوره مطلع نبودند، مردم دیگر باورشان شد که احداث مدرسه و پل و درمانگاه و ... نه تنها کار شورا نیست بلکه کار هیچ نماینده مجلسی هم بلانسبت نمی تواند باشد! باز خدا رحمت کند به اموات این خیرین عزیز شهرمان که جور بار سنگین دولت مردان را در احداث مدرسه و درمانگاه و سایر بر عهده کشیدند و اگر همت این عزیزان نبود چگونه می شد کارتابل آماری برخی مدیران دولتی از احداثات و
ابادانی ها و افتخارات پر شود؟! بالاخره زمان در حال گذر است و این روایت مثل اینکه همچنان ادامه دار خواهد شد! چند روزی است که مجلس های ترحیم در مناطق محروم حال و هوای دیگری به خود گرفته است. انگار خانواده های داغدار و معّزا دیگر آن غم روز اول را در خود احساس نمی کنند زیرا با برگذاری مجلسی پرشور و رمانتیک این یک مسئله عادی است که در روحیه خانواده داغدار تاثیر مثبتی بگذارد ولی اینجا یک نکته عجیبی هست و آن اینست که در این مجالس آنهم در مناطق محروم تیپ های عجیب و آدمای به ظاهر باکلاس پیدا می شوند و اگه از خانواده معزّا که دم درب مسجد ایستاده باشند سوال بپرسی می گویند: هیچ کدام از این افراد را نمی شناسند یا شاید از فامیل ها دوری هستند که یه دفعه به یاد متّوفی افتاده باشند! ولی نباید اشتباه کرد اکثر این حاضرین در مجلس که برای تسلیت گویی به خانواده ها از هم سبقت می گیرند همان کاندیداهای محترم و دلسوزی هستند که همیشه و در همه لحظات سخت در کنار مردم و همشهری هایشان بوده و خواهند بود!
این واقعا یک حرکت زشتی است که یک کاندیدی بخاطر دیده شده در جلوی چشم یه عده ای کاروبار و زندگی خود را رها کند و به مساجد دورافتاده در حاشیه شهر برود تا خودی به مردم نشان دهد! انگار این همه سال را از دست او گرفته بودند که بیاد مردم باشند حال با رسیدن فصل انتخابات و التماس به مردم در این فضاها و محافل عمومی حاضر می شوند! واقعا ما به کجا می خواهیم برویم؟ !
کسی که در خود اراده خدمت به مردم را دیده اگر انصاف داشته باشد و روحیه اسلامی و دینی را درخود احساس نماید، آیا چند ماه مانده به انتخابات باید دست به دامان مردم مظلومی باشد که در طول سالیان سال حتی از گفتن مشکلات به مسئولین هم واهمه دارند؟!!
آن شخص اگر واقعا روحیه خدمت به مردمش را داشته بود چرا در این همه سال در هر پست و مقامی خالصانه نمی توانست به مردم خود خدمت کند حال که بوی شهرت و مقام و حقوق های آنچنانی به مشام مبارک خورده باید به یاد مردم باشد؟! طبیعی است که همه این مانورهای سیاسی و حزب بازی ها نه فقط برای مردم و انقلاب وکشور بلکه صرفا برای شهرت و مقام در جامعه است!! خیل کثیری از کاندیداهای عزیزی که برای مثلا احساس وظیفه در انتخابات شوراها شرکت می نمایند یا برای اشتغال است یا مقام و شهرت! و در این مورد نباید تعارف کرد که عین حق و حقیقت است.
کسانی که تا دیروز به یاد مردم نبودند و حتی یک مشکل کوچک بینوایی را از عمد یا سستی نمی توانستند حل بکنند چه شده که این افراد مثلا دلسوز امروز احساس تکلیف کرده اند؟! آیا احساس تکلیف برای یک ماه مانده به انتخابات است؟ آیا در شعارهایمان نگفته ایم همه جا کربلا و همه روز عاشوراست؟ آیا پایبند به این شعار اسلامی هم نیستیم؟
برای ترکیب شورای شهر همه اندیشمندان و روشنفکران به اتفاق باهم هم فکر هستند که باید از افراد تحصیلکرده و باسواد استفاده شود که این در نوبه خود حتی برای اولین بار در شهرمان تازگی دارد و قابل ستایش اما به هر باسواد و تحصیلکرده ای که معلوم است وضعیف سواد علمی و نوع تحصیلات آن در چه حد و اندازه ای است می شود اعتماد کرد؟! حضرت امام(ره) به یک نکته تاریخی اشاره کردند و گفتند مردم به کسی رای اعتماد بدهند که هم تخصص و هم تعهد اسلامی و انقلابی د اشته باشد تا بتواند حداکثر تاثیر خود را در جامعه به نمایش بگذارد. آیا در بین افرادی که ما می شناسیم و کاندیدای شورای شهر هستند این دو فاکتور مهم وجود دارد؟
سخت است در این آزمون روسفید باشیم واقعا سخت است. عده ای از روشنفکران ادعا میکنند بیشترین رای در مناطق محروم شهر بوده و کاندیداهای زرنگ و با بنیه مالی بالا زود رای آن مناطق را به هر ترفندی جمع کرده و به سود خود مصادره می کنند!! که البته کم بیراه هم نمی گویند! اما مشارکت حداکثری ما فرهیختگان و روشنفکران و مردم شهر کجا مصادره می شود؟ البته که جوابش روشن است؛ در خانه هایمان! یعنی با کنار کشیدن ما از حضور در روز رای گیری و تعیین سرنوشت شهر، صد البته فضا در اختیار کاندیداهای قوی و ثروتمند قرار گرفته و آنان اسب سرکش خود را در میدان ظواهر و شهرت بازی ها جولان خواهند داد!!
پس بیاییم به چند معیار مهم و نکته اساسی در تعیین سرنوشت شهرمان دقت کنیم :
1-باید برای تعیین سرنوشت شهر خود که میراثی خواهد بود برای فرزندانمان حضوری سازنده و مثبت داشته باشیم.
2-جامعه حداکثری داخل شهر را به تکاپو و تحرک واداریم تا بهانه ای دست فئودال ها نیافتد که می گویند : رای بیشتر در مناطق محروم است و می شود با روش های خاص آن مناطق را به سود خود به پای صندوق ها کشاند.
3-درانتخاب افرادی که رشته تحصیلی مرتبط با فعالیت در شورای شهر را دارند به دو اصل مهم توجه کنیم : تخصص و تعهد
4-به افراد متخصصی که سابقه فعالیت و خدمت به مردم را در کارنامه خود دارند اعتماد کنیم نه کسانی که بخاطر موقعیت شغلی و حقوق خود چند صباحی در پست ها و منصب ها بوده اندو خدا می داند میزان رضایت خلق و خالق در آن مدت متصدی بودن در آن پست به چه میزان بوده است.
5- چنانچه در انتخاب نفر اصلح فرصت کافی در اختیار نبود به افراد متشخص و فرهیخته و دانشگاهی و فضلا و علما اعتماد کنید تا در انتخاب اصلح دچار نقصان نباشیم.
6-در رزومه کاری افراد که همیشه مملو از تعریف سرایی ها و خود برتر بینی هاست این سوال را از خود بپرسیم که ایا ایشان در مدت مسئولیت خود توانسته اند منشاء خدمات سازنده برای مردم شهر و سرنوشت شهر باشند؟
7-به افرادی که با هزاران ترفند و یارگیری و حزب بازی به میان مردم آمده اند تا بواسطه اختلاف سلیقه های سیاسی بین مسئولین از آب گل آلود ماهی بگیرند هیچ موقع اعتماد نکنیم.
8-همیشه به راهنمایی های بزرگان و اندیشمندان و صاحبان نظر در شهر از باب شناسایی افراد اصلح احترام گذاشته و استفاده نماییم.
9-درانتخاب فرد اصلح به هیچ حزب و گروه سیاسی توجه نکنیم و فقط به شایستگی ها و سوابق مثبت افراد و میزان رضایتمندی مردم جامعه از او توجه نماییم.
10-در سرنوشت شهرمان سهیم باشیم همان طور که در جبهه دیگر تعدادی برای رسیدن به شهرت و مقام با هر روش و ترفندی سهیم می شوند.
به یاد داشته باشیم که؛ اگر به سرنوشت شهر و خانواده و کشور خود اهمیت می دهیم پس براحتی می توانیم با اندیشه قابل اعتماد خود افراد اصلح و مورد اعتمادی را برای خدمت انتخاب نماییم.
انتهای پیام/