کد خبر: 2333 ۱۰:۲۰ - ۱۳۹۵/۰۳/۰۸

یادداشت دانشجویی

"تولید" بازوی توانمند استان های محروم درتحقق اقتصاد مقاومتی

یکی از راه هایی که دولت در این شرایط می تواند برای جذب سرمایه گذار در کل مناطق کشور (استان هایی غیر از استان های مرکزی) انجام دهد، اعطای حکم منطقه آزاد تجاری _ صنعتی است.

 "تولید" بازوی توانمند استان های محروم درتحقق اقتصاد مقاومتی

به گزارش ابصارنیوز، محمد برم دانشجوی علوم سیاسی دانشگاه پیام نور اردبیل تحقق اقتصاد مقاومتی بخصوص در مناطق محروم را در تولیدات متنوع و با کیفیت دانست و نوشت: اقتصاد یا ترازمان به یک نظام اقتصادی در یک منطقه جغرافیایی مشخص اطلاق می شود و دربرگیرنده تولید، توزیع یا تجارت و مصرف کالاها و خدمات در آن منطقه یا کشور می باشد. یک اقتصاد مجموع کل ارزش معاملات میان فعالان اقتصادی نظیر افراد، گروه ها، سازمانها و حتی ملتهاست.

اقتصاد مقاومتی نیز روشی برای مقابله با تحریم ها علیه یک منطقه یا کشور تحریم شده است. در یک کلمه می توان گفت: "مقاومت اقتصادی" در دستور کار تمام ملت ها قرارگرفته است.

برای اینکه بتوان ازاقتصاد مفهوم جامع تری در دست داشت باید تفسیری چند بعدی از آن در دست داشت.

اقتصاد استانهایی چون تهران، شیراز، یزد و... رامی توان اقتصاد پویا و محرک نامید اما اقتصاد استانهایی چون اردبیل، لرستان، ایلام و... را باید اقتصاد ایستا نامید چرا که اقتصاد در استانهایی با اقتصاد پویا به صورت قیاسی یا کل به جزء است و کلیت در اختیار آنهاست ولی اقتصاد در استانهایی بااقتصاد ایستا به صورت جزء به کل یا استقرایی است و همیشه روند جزء به کل دارد.

اما اگر باتوجه به تعاریف فوق به بررسی فعالیت اقتصادی دولت ها بپردازیم به نتیجه جالبی می رسیم.

یکی از ایرادهایی که به دولت های ادوار مختلف ایران وارد است عدم حمایت ازسرمایه گذاری درخارج ازمناطق مرکزی کشور است. اگر دولت می خواهد بایک تیر 2 نشان بزند به نکته قابل تامل زیر توجه کند.

اگر به مقایسه آماری میان 2 استان پیشرفته کشور مثل یزد و آذربایجان شرقی بپردازیم می بینیم یزد هم اقتصاد پویایی دارد و یکی ازاستانهای مصداق اقتصاد مقاومتی درکشور است و هم از نظر آموزشی در رتبه برتری قراردارد و اکثر رتبه های برتر کنکور از این قبیل استان هاست.

می گویید چرا؟ چون اگر درتبریز 2 کارخانه مادر وجود داشته باشد در یزد 50 کارخانه مادر وجود دارد و طبعاً به دنبال 1 کارخانه مادر چندین کارخانه و کارگاه خرد تشکیل می شود و این از نوع عمل به اقتصاد مقاومتی است. از نظر آموزش 1 درصد مالیاتی که از کارخانجات اخذ می شود به امر آموزش و پرورش در همان استان اختصاص می یابد.

اگر گستره دیدمان از دولت های ادوار مختلف محدود به دولت یازدهم جمهوری اسلامی بکنیم می بینیم که یکی از فعالیت های این دولت افزایش نقدینگی و به عبارتی تزریق پول بدون پشتوانه به دستگاه اقتصادی کشور است که در نهایت موجب رشد تورم می شود.

طبعاً وقتی درکشوری پول بدون پشتوانه تزریق شد ریسک سرمایه گذاری بالا می رود و یک سرمایه گذار عاقل اشتباه ریسک پذیری را انجام نمی دهد. حال چه سرمایه گذار خارجی باشد و چه داخلی.

درست است که زندگی ملت و دولت ما پر از اندوه شده است. پراز اندوه بیکاری جوانان. اما هردقیقه که با اندوه می گذرد شصت ثانیه شادیست که هنوز چند هزار نفر کمتر بیکار شده اند و این نتیجه جایگزینی اقتصاد مقاربتی به جای اقتصاد مقاومتی و بستن قراردادهای یک طرفه دولت است. می توان این خلاء را با جذب سرمایه گذار برای احداث کارخانجات و کارگاه ها پرکرد.

یکی از راه هایی که دولت در این شرایط می تواند برای جذب سرمایه گذار در کل مناطق کشور (استان هایی غیر از استان های مرکزی) انجام دهد، اعطای حکم منطقه آزاد تجاری _ صنعتی است.

طبق اطلاعات به دست رسیده سرمایه گذارانی که مناطق آزاد را برای سرمایه گذاری انتخاب می کنند به مدت چندین سال از پرداخت مالیات معاف می شوند و مزایای دیگری ازجمله وام اشتغالزایی و... نیز دارد و این می تواند پمپ تزریق خون به رگ های اقتصاد کشور باشد. این آرزوی قلبی ماست اما متاسفانه اختیار در دست کسی دیگر است.

حال اگر بخواهیم به مبحث تولید برای خودمصرفی نیز اشاره کرده باشیم بهتر است ازمثالی ملموس تر استفاده کنیم.

بخش قابل توجهی ازمحصولات تولید شده به ویژه محصولات کشاورزی جهت مصرف خودتولید کننده ایجاد می شود و به بازار عرضه نمی شود. بسیاری از افراد میوه وسبزی موردنیاز خودرا تولید می کنند وهمچنین کارهای تعمیراتی اتومبیل، وسایل منزل و رنگ آمیزی خانه را شخصاً انجام می دهند. درتمامی موارد فوق منابع موردنیاز شخص تولید ومصرف می شود، ستاده ایجاد شده و اقتصاد مقاومتی و تولید برای خود مصرفی پیاده می شود و ازآنجا که برای این کالاها و خدمات، بازاری وجودندارد ارزش آنها درجایی ثبت نمی شود و اغلب مردم آنها را کم ارزش می دانند.

یک مثال دیگر کار خانم خانه دار درمنزل است که به اموری چون پخت و پز، تمیز کردن، خرید کردن و نگهداری و تربیت فرزندان می پردازد نیز درجایی ثبت نمی شود درحالی که ارزش ستاده کار خانم ها درمنزل رقم کلانی است و اگر بخواهیم شخصی رابرای انجام این امور وارد منزل کنیم باید هزینه های گزافی پرداخت کنیم.

پس طبق مثال های فوق ماباید اقتصاد را همگانی و برمبحث تولید برای خودمصرفی ملی تاکید کنیم. حال مثال بالارا با جامعه اقتصادی کشور تعمیم می دهیم.

اگر به استان های محروم کشور بنگریم فروشگاه های پوشاک ومواد غذایی خیلی زیادی می بینیم واین ناشی از عدم توانایی درایجاد شغلی جدید ویا عدم دست یابی به شغلی جدید است که بازار فروش را مملو از این اجناس کرده است. به نظربنده به جای اینکه یک فروشگاه پوشاک راه اندازی شود یک کارگاه چندنفره تولید پوشاک راه اندازی شود این یعنی مصداق عملی اقتصاد مقاومتی.

در آخر اگر بخواهیم چاره ای برای اقتصاد بیمار کشور بیاندیشیم باید به فکر چاره ای باشیم. چاره ای نه درابعاد کوچک و متوسط.

به نظر بنده اقتصاد استانهایی چون اردبیل یک انقلاب را می طلبد. انقلابی در ابعاد بزرگ به همت انسانهایی بزرگ. اما در مورد ریشه انقلاب ها باید توجه داشت که ریشه تمام آنها محرومیت است و اصل انقلاب ها گذر از وضع موجود نامطلوب به وضع آرمانی مطلوب است.

یادداشت نویس:محمد برم

دانشجوی دانشگاه پیام نور اردبیل

انتهای پیام/