کد خبر: 2535 ۱۴:۳۲ - ۱۳۹۵/۰۴/۰۶

عیدی حقوق بشری آمریکایی ها برای مردم ایران در 6 تیر 1360

آمریکا در حالی داعیه حمایت از گروه های حقوق بشری را دارد که در ششم تیر سال 1360 با حمایت از گروهک منافقین ترور ناکام امام جمعه موقت تهران را رقم زد.

عیدی حقوق بشری آمریکایی ها برای مردم ایران در 6 تیر 1360

به گزارش ابصارخبر به نقل از دانا،بعد از انتشار گزارش سالانه وزارت خارجه آمریکا در رابطه با وضعیت حقوق بشر در سطح دنیا در سال 2013 میلادی، رهبر انقلاب سخنان مهمی درباره حقوق بشر به سبک آمریکایی ها داشتند.

ایشان فرمودند:" من تعجّب می کنم، آمریکایى‌ها خجالت نمی کشند اسم حقوق بشر را مى‌آورند. ... از صد رقم حرکت خلاف حقوق بشر آنها، شاید نود رقم، هشتاد رقم آن را مردم دنیا نمی دانند؛ همان ده بیست رقمى که می دانند، یک کتاب قطور سیاه است.

هر کس دیگری درباره‌ی حقوق بشر حرف بزند، آمریکایی‌ها حق ندارند درباره‌ی حقوق بشر حرف بزنند؛ چون‌ دولت آمریکا بزرگ‌ترین نقض‌کننده‌ی حقوق بشر در دنیا است؛ نه فقط دیروز، بلکه همین امروز.»

بعد از این سخنرانی مقام معظم رهبری، پیشنهاد هفته حقوق بشر آمریکایی مطرح شد و هر ساله از 6 تیر ماه تا 14 تیر به نام هفته حقوق بشرآمریکایی نام‌گذاری می‌شود.

اولین روز از هفته حقوق بشر آمریکایی مصادف است با ترور امام جمعه وقت تهران در سال 1360 که همان مقام معظم رهبری بودند؛ عناصر منافقین مورد حمایت آمریکا، در روز ششم تیر ماه 1360 با جاسازی مواد منفجره در دستگاه ضبط صوت در محل تریبون سخنرانی مقام معظم رهبری (که آن روزها امام جمعه تهران بودند) در مسجد ابوذر تهران و انفجار آن ، قصد ترور و به شهادت رساندن ایشان را داشتند.

هرچند به خواست خداوند، این نیست پلیدانه عملیاتی نشد اما جراحاتی که به دست راست ایشان وارد شده است همچنان با ایشان همراه بوده و بهبود پیدا نکرد.

بعد از پیروزی انقلاب اسلامی، استکبار جهانی که منافع خود را در منطقه از دست رفته می دید روش های مختلفی را برای براندازی نظام جمهوری اسلامی به کار گرفت، از جمله غیر انسانی ترین آنها می توان به برنامه سازمان جاسوسی آمریکا (CIA) به نام طرح فونیکس (phoenix) با هدف مقابله با انقلاب اسلامی مردم ایران اشاره کرد؛ بر اساس این طرح، باید سران نظام نوپای اسلامی از میان برداشته می‌شدند تا جمهوری اسلامی به زانو درآید.

ماجرا چه بود؟

چهار پنج روزی از عزل بنی‌صدر می‌گذشت. جنگ و شورش منافقین بعد از اعلامیه‌ی جنگ مسلحانه با جمهوری اسلامی، بحث داغ محافل بود. آیت‌الله خامنه‌ای از جبهه‌ها مستقیماً خدمت امام رسیده بودند و بعد از دیدار، طبق برنامه‌ی شنبه‌‌ها عازم یکی از مساجد جنوب‌شهر برای سخنرانی بودند.

ودرو حامل آیت‌الله خامنه‌ای که از جماران حرکت می‌کرد، آن روز مهمان ویژه‌ای داشت؛ خلبان عباس بابایی که می‌خواست درد دل‌هایش را با نماینده‌ی امام در شورای عالی دفاع در میان بگذارد، همراه ایشان بود.

داخل حیاط مسجد یه جایی واسه ضبط صوت‌ها درست کرده بودند، نماز که تمام شد آقا پشت تریبون رفتند؛ سوالات بی ربطی پرسیده شد مثلا شما چرا داماد وزیر گرفتی یا فلان قدر مهریه دخترت کرده ای که آقا فرمودند من اصلا دختر ندارم.

در ادامه ماجرا ضبط صوتی دست به دست شد و در نهایت توسط جوانی روی تریبون گذاشته شد؛ فردی با قد متوسط، موهای فر و کت و پیراهن چهارخانه و صورتی با ته‌ریش مختصر که آن روزها کلیشه‌ی چهره‌ی خیلی از جوانان بود، ضبط صوت به دست خودش را به تریبون رساند. ضبط را گذاشت روی تریبون؛ درست مقابل قلب سخنران! دستش را گذاشت روی دکمه‌ی Play؛ شاسی مثل حالت پایان نوار، تق تق صدا کرد و روشن نشد. به دقیقه نکشید که بلندگو شروع کرد به سوت کشیدن. آقا گفتند: آقا این بلندگو را تنظیم کنید! بعد خودشان را به سمت چپ کشیدند و از پشت تریبون کمی عقب آمدند.

یک دقیقه نگذشت که بلندگو شروع کرد به سوت کشیدن، آقا همین‌طور که صحبت می‌کردند، گفتند: «آقا این بلندگو را تنظیم کنید.» بعد خودشان را به سمت چپ کشیدند و از پشت تریبون کمی عقب آمدند و به صحبت ادامه دادند: «در زمان امیرالمؤمنین، زن در همه‌ی جوامع بشری -نه فقط در میان عرب‌ها- مظلوم بود. نه می‌گذاشتند درس بخواند، نه می‌گذاشتند در اجتماع وارد بشود و در مسائل سیاسی تبحر پیدا بکند، نه ممکن بود در میدان‌های... و انفجار«....!

 

انتهای پیام/