به گزارش ابصارخبر، جعفر بن محمد بن علی بن حسین بن علی بن ابی طالب، علیهم السلام، ششمین امام شیعه، و پنجمین امام از نسل امیرالمؤمنین(ع) است.
مشهورترين لقب آن حضرت، «صادق» به معنای «راستگو» بوده است. طبق یک حدیث، پیامبر این لقب را به آن حضرت داده است تا از جعفر کذاب تمایز یابد.ديگر روايات دیگر آمده که نام حضرت نزد اهل آسمان «صادق» است،
این لقب در همان دوران حضور ائمه، در بین اهل سنت نیز رواج داشته است، از جمله مالک بن انس،احمد بن حنبل و جاحظ به اين لقب برای حضرت اشاره کردهاند
لقبهای دیگری نیز برای ایشان نقل شده از جمله: صابر، طاهر، و فاضل.
امام صادق، در ۱۷ ربیع الاول سال ۸۳ ه.ق در مدینه به دنیا آمد و در ۲۵ شوال سال ۱۴۸ ه.ق در ۶۵ سالگی همانجا درگذشت و در قبرستان بقیع در کنار پدرش، امام باقر و جدش، امام سجاد (ع) و عمویش، امام حسن (ع) دفن شد.
امام صادق (ع) با شماری از متکلمان مذاهب و ادیان مختلف بحث و مناظره داشته، و به اقتضای ماهیت مناظرات کلامی در این مباحثات رویه ای متکلمانه اتخاذ کرده است. در متون حدیثی شیعه، مناظرات متعددی از حضرت در برابر کسانی چون ابن ابی العوجاء، زندیق مصری، عبدالله دیصانی، متکلم شامی و جز اینان ثبت شده است. همچنین باید به کاربرد گسترده مفاهیم کلامی در سخنان منقول از حضرت اشاره کرد که نشان از نوعی رویکرد خوشبینانه نسبت به دانش کلام دارد. برخی از اصحاب نزدیک حضرت همچون مؤمن طاق، حمران بن اعین، قیس ماصر و هشام بن حکم از متکلمان بودند.
عصر امام صادق ( ع ) يكى از طوفانىترين ادوار تاريخ اسلام است كه از يك سواغتشاشها و انقلابهاى پياپى گروههاى مختلف ، بويژه از طرف خونخواهان امام حسين ( ع ) رخ مىداد ، كه انقلاب "ابو سلمه" در كوفه و "ابو مسلم" در خراسان و ايران از مهمترين آنها بوده است. و همين انقلاب سرانجام حكومت شوم بنى اميه را برانداخت و مردم را از يوغ ستم و بيدادشان رها ساخت . ليكن سرانجام بنى عباس با تردستى و توطئه، بناحق از انقلاب بهره گرفته و حكومت و خلافت را تصاحب كردند . دوره انتقال حكومت هزار ماهه بنى اميه به بنى عباس طوفانىترين و پر هرج و مرج ترين دورانى بود كه زندگى امام صادق ( ع ) را فراگرفته بود .
و از ديگر سو عصر آن حضرت ، عصر برخورد مكتبها و ايدئولوژيها و عصر تضاد افكار فلسفى و كلامى مختلف بود ، كه از برخورد ملتهاى اسلام با مردم كشورهاى فتح شده و نيز روابط مراكز اسلامى با دنياى خارج ، به وجود آمده و در مسلمانان نيز شور و هيجانى براى فهميدن و پژوهش پديد آورده بود .
عصرى كه كوچكترين كم كارى يا عدم بيدارى و تحرك پاسدار راستين اسلام، يعنى امام ( ع )، موجب نابودى دين و پوسيدگى تعليمات حياتبخش اسلام ، هم از درون و هم از بيرون مىشد .
اينجا بود كه امام ( ع ) دشوارى فراوان در پيش و مسؤوليت عظيم بر دوش داشت . پيشواى ششم در گير و دار چنين بحرانى مىبايست از يك سو به فكر نجات افكار توده مسلمان از الحاد و بىدينى و كفر و نيز مانع انحراف اصول و معارف اسلامى از مسير راستين باشد ، و از توجيهات غلط و وارونه دستورات دين به وسيله خلفاى وقت جلوگيرى كند.
انتهای پیام/