نظر شما

دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیریت در وب سایت منتشر خواهد شد

سرویس: فرهنگی و اجتماعی کد خبر: 9332 ۱۲:۴۷ - ۱۴۰۰/۰۸/۰۹

یادداشت:

سیاستگذاری فرهنگی مبتنی بر واقعیت ها

یک فعال فرهنگی و هنری اردبیل نوشت: . مدیریتهای فرهنگی در مسیر دستیابی به اهداف توسعه فرهنگی ناگزیر به استفاده از روش ها، تکنیکها و ابزارهایی هستند که سیاست گذاری فرهنگی، در اولویتِ نخست و از مهم ترینِ آنهاست.

سیاستگذاری فرهنگی مبتنی بر واقعیت ها

به گزارش ابصارخبر، سید حامد اسحاقی فعال فرهنگی و هنری استان اردبیل در یادداشتی به مسئله سیاستگذاری فرهنگی پرداخت و نوشت: فرهنگ به عنوان مهمترین حوزه اندیشه ای و رفتاری جامعه نیازمند بررسی مداوم است و با توجه به این که امروزه نقش و جایگاه حوزه فرهنگ در اجتماع رو به گسترش است، ضرورت هماهنگی بیشتر با صاحب نظران، برنامه ریزان و فرهیختگان این حوزه متناسب با نیازهای فرهنگی و اجتماعی روز کشور احساس می شود. تاکید مقام معظم رهبری بر محور قرار دادن فرهنگ در همه کارها و توجه و اهتمام دولت ها بر امر فرهنگ ، توجه به این مقوله و اصلاح آن را دو چندان می نماید.

ظهور اینترنت و گسترش فضای مجازی و تبدیل فقر اطلاعاتی به غرق شده گی اطلاعاتی امری بسیار مهم و حیاتی است که این پدیده ها در برنامه ریزی های فرهنگی مدنظر قرار گیرد. امروزه در سراسر جغرافیای ایران هم سنگی اطلاعات اجتماعی نیروهای جوان ایجاد شده است. در نتیجه یک جوان در دورترین نقطه مرزی شرق کشور یک رفتار فرهنگی دارد که جوانی در تهران و  دیگر کلانشهرها از خود نشان می دهد البته با اندکی تفاوت. در واقع ظهور شبکه های اجتماعی و فضای مجازی مرزها و فاصله ها را بسیار به هم نزدیک کرده است.

در فضای فعلی تقریبا هیچ کشوری در منطقه سراغ نداریم که سرعت تغییرات و تحولات فرهنگی ای که تجربه می کند معادل ایران باشد. بنابراین نیازمند چشم تیزبینی هستیم که با نگاه دقیق، بالندگی، آینده نگر، همه جانبه نگر و درونگرا، بتواند سرعت تحولات را مشاهده کند، تجزیه تحلیل کند و درباره آن برنامه ریزی نماید.

اگر بپذیریم که پدیده های فرهنگی مانند الگوهای زندگی خانواده، نحوه گذراندن اوقات فراغت، معرفت فرهنگی ، دین واخلاق، انسجام ملی، ارزش ها و نگرش های فرهنگی و... هر یک بخشی از ساخت کمی اجتماع است و دریک تاریخ معین تحت تاثیر مجموعه گسترده ای از عوامل شکل می یابند. بدل به ساختارهای اجتماعی می شوند و درشرایط معینی تحول می پذیرند آنگاه روشن می شود که برای هرگونه سیاست گذاری فرهنگی در یک حوزه خاص، باید آن حوزه را در متن تمامیت واقعیت اجتماعی قرار دهیم. و با این کار سیاست گذار با سه چالش اصلی روبرو خواهد شد: ا- امکان سیاست گذاری 2- منابع سیاست گذاری 3- نظارت برسیاست گذاری در واقع دنبال کردن مسیر از ابتدا تا اجرا باید در سیاست گذاری فرهنگی مدنظر قرار بگیرد. 

طی سالیان گذشته مجموعه گسترده ای از تکالیف در حوزه های مختلف برعهده دستگاههای مجری گذاشته شده در حالی که مکانیزمی بر ارزیابی و نظارت برفعالیت های آنان وجود نداشته است. درکنار این موضوع کثرت دستگاههای متولی در موضوعات واحد باعث شده است ارزیابی همه آنها نیازمند سازماندهی گسترده پژوهشی و اجرایی بوده که به دلیل فقدان چنین سازماندهی نظارت ناممکن می باشد.

دستگاههای مانند فرهنگ وارشاد اسلامی، ورزش وجوانان، صدا وسیما، تبیلغات اسلامی، حوزه هنری، بنیاد حفظ آثار، اداره کل فرهنگی اجتماعی استانداری، شهرداری، آموزش و پرورش، کانون پرورشی فکری کودکان و نوجوانان، که دارای سیاست ها و ماموریت های مشابه می باشند ولی عملکردی متفاوت با یکدیگر دارند.

رویکرد جدید توسعه، اساساً توسعه مناسب را توسعه ای ماهیتاً فرهنگی می‌داند. به عبارت دیگر، برای اینکه توسعه واقعی اجتماعی، اقتصادی و سیاسی در جامعه ای تحقق بپذیرد باید اساس آن فرهنگی باشد، نه اینکه مثلاً توسعه اقتصادی با بعد فرهنگی باشد. این رویکرد با پذیرش پیش فرضهای چرخش فرهنگی و پساساختارگرایی امکان پذیر است. در این رویکرد همه ابعاد جامعه فرهنگی دیده می‌شود، و هیچ نقطه ای از جامعه اعم از اقتصادی و اجتماعی خارج از مقوله فرهنگ قرار نمی‌گیرد.

یکی از مسؤولیت های اساسی مدیریت فرهنگی در سطح ملی، پیشبرد توسعه فرهنگی است. مدیریتهای فرهنگی در مسیر دستیابی به اهداف توسعه فرهنگی ناگزیر به استفاده از روش ها، تکنیکها و ابزارهایی هستند که سیاست گذاری فرهنگی، در اولویتِ نخست و از مهم ترینِ آنهاست.

سیاست فرهنگی عرصه ای است که در آن ازطریق فرهنگ، نظم اجتماعی استقرار و استمرار می یابد. از آنجا که سیاست فرهنگی در هر جامعه ای درصدد ایجاد و تثبیت نوعی نظم نمادین است، ارتباط نزدیک و پیوند استوار با نظام سیاسی یا شکل سامان سیاسی در هر جامعه دارد. هم چنین باتوجه به ضرورت وجود نوعی نظم نمادین برای هر جامعه در تمام جوامع امروزی؛ نوعی از سیاست فرهنگی وجود دارد؛ اگرچه شیوه های اعمال و الگوهای سیاست فرهنگی جوامع متفاوت است. در ایران اسلامی نیز سیاست فرهنگی باید مبتنی بر اسلام و مذهب شیعه اثنی عشری برگرفته از قرآن و تعالیم اهل بیت(ع) تعیین شود. به خصوص با توجه به تحولات سیاسی و اجتماعی در منطقه با حضور کشورهای غربی و اتحاد عبری عربی و راه اندازی اتاق جنگ رسانه ای بر علیه انقلاب اسلامی باید این سیاست علاوه بر ایجاد همدلی و همگرایی قومی بر روحیه استکبار ستیزی و حفظ یکپارچگی ایران اسلامی تاکید کند. از طرفی با گسترش فضای مجازی حتی یک ثانیه تعلل،  لطمات جبران ناپذیری در پی خواهد داشت. لذا با تقویت جبهه فرهنگی با حضور جوانان و نوجوانان مستعد و متخصص می توان با تولید محتوای غنی و ارزشی در سطح فاخر در مقابل تهاجم فرهنگی و جنگ رسانه ای ایستاد و بیانیه گام دوم انقلاب را به ثمر رساند. 

با روی کار آمدن دولت جدید نوعی همگرایی و همدلی در بین دستگاههای فرهنگی احساس می شود و این که پس از سالها واگرایی و جزیره ای عمل کردن در بین دستگاههای فرهنگی که هر کدام تعریف خاص خود را از هنر و فرهنگ ارائه میداد امید می رود که شاهد اتفاقات خوبی در عرصه فرهنگ و هنر باشیم. 

آن فرهنگی که باعث پیروزی انقلاب اسلامی شد فرهنگ عاشورایی بود و عرصه فرهنگ و هنر در جمهوری اسلامی با عرصه ایثار و جهاد و شهادت در هم آمیخته و جدای از هم نیست لذا همه فعالیتهای فرهنگی و تولیدات هنری باید بر همین مبنا استوار گردد. اگر غیر از این باشد آسیب جدی به دنبال خواهد داشت. رهبری بارها در خصوص تفکر و فرهنگ وارداتی غرب صحبت کرده و تذکر داده اند و و فرمودند برای به زنجیر کشیدن یک ملت هیچ چیزی  ممکن تر و سهل تر از این نیست که قدرتمندان عالم بتوانند باورهای آن ملت را بر طبق نیاز خودشان شکل دهند.

فلذا راه مقابله با سلطه فرهنگی تاکید بر ارزشها، سنتها و ایمان و اعتقاد در سیاستگذاری فرهنگی می باشد و انتظار می رود تمام دستگاههای فرهنگی ضمن رفع کاستی های سالهای گذشته، با همدلی و همگرایی و بدون حرکت شعاری و برگزاری همایشها و جلساتی که هیچ تاثیری در بار فرهنگ عمومی ندارد مردانه وارد میدان عمل شده رسالت خود را که همان تقویت روحیه جهاد، خودباوری و ایستادگی در برابر استکبار است به خوبی انجام دهند.

 

انتهای پیام/ج