به گزارش ابصارنیوز به نقل از سبلانه، آیتالله سید حسن عاملی نماینده مقام معظم رهبری در استان و امام جمعه اردبیل، در یادداشت خود در مورد تحولات ترکیه نوشته است: این روزها اوضاع ترکیه شدیدا بهم ریخته و این کشور در آستانه جنگ داخلی و جنگ قومی واقع شده است.
ترک و کرد به جان هم افتادهاند و در پی آن در 11 استان این کشور حکومت نظامی اعلام شده است، دولت ترکیه با صرف هزینههای میلیاردی در طول چند دهه برای پایان دادن به این غائله، اکنون به بن بست رسیده و اردوغان بعد از مصالحه با کردها – بنابر عللی که خواهیم گفت – این مصالحه را بهم زد و درگیری شدید بین کردها و دولت ترکیه شروع شد.
پس از حمله اردوغان به کردها آنان نیز در طی پنجاه روز بیش از یکصد نفر از نظامیان ترکیه را کشته و درگیری آنچنان شدت گرفته که در شهرها کرد و ترک به خون یکدیگر تشنه شدهاند، این موضوع باعث شعلهور شدن آتش قوم گرایان ترک شده و آنها در غالب شهرها دفتر حزب حامی کردها یعنی حزب خلق ترکیه را به آتش کشیده و به کردها حمله کردهاند.
در یکی از شهرها یکی از کردها را پس از آزار و اذیت فراوان، وادار به خضوع در برابر مجسمه آتاترک و بوسیدن آن کرده و با انتشار تصاویر آن اعلام داشتهاند که ترکها همیشه غالب و کردها مغلوب آنان هستند،اینکه این راه درست است یا نه؟ بایستی بررسی شود و این بحث برای کشورهایی که تعدد قومیتی دارند بسیار لازم است.
مدیریت اقوام در شرایطی که استکبار جهانی قصد بهم ریختن کشورهایی را دارد که تعدد قومیتی دارند مسئله بسیار مهم و یک هنر بزرگ است.
درگیری بین کرد و ترک در ترکیه مسئله جدیدی نیست این درگیریها تاریخ 90 ساله دارد و مخصوصا در 30 سال گذشته بسیار شدت یافته تا کنون نیز 40 هزار نفر در این درگیریها جان خود را از دست داده و هزینههای میلیاردی نیز نتیجهای نداشته و دشمنان ترکیه نیز در پی گرم کردن این معرکه برآمدهاند.
بعد از جنگ جهانی اول که دولت عثمانی دچار شکست شد، متفقین (انگلیس، فرانسه و ایتالیا) در لوزان سوییس گردهم آمدند و با تنظیم قراردادی با آتاترک به توافق رسیدند، علت انتخاب آتاترک هم این بود که وی مخالف حضور دولت عثمانی در کنار آلمان بود، آتاترک ذیل این قرارداد را امضاء کرد و در نتیجه آن وادار به انجام چند کار برای آنان شد.
متفقین از وی خواستند که خلافت را ملغی نماید، رسم الخط را از عربی برگرداند تا از گذشته منقطع شوند، کشف حجاب نماید، به جای جمعه شنبه و یکشنبه را تعطیل اعلام نماید و قانون مدنی اروپا را جایگزین قوانین اسلامی کند و حرمت مسائلی همچون زنا، ربا و غیره دیگر جایی نداشته باشد، این توافق در واقع تولد دولت جدید ترکیه بود.
بنابراین یک ترکیه جدید متولد شد که کردها دیگر هیچ نقشی در آن نداشتند و از حق آنان کاملا چشم پوشی شد و طبق آن ترکیه به عنوان یک جمهوری که عنصر اصلی آن ترک بودن بود، صاحب یک دولت غیر دینی و نژادی شد، این توافق منشأ شروع جنگ 90 ساله شد اکنون نیز که حدود 90 سال از آن توافق میگذرد همچنان اختلافات قومیتی پای برجاست.
در سال 1923 که این توافق بسته شد از همه اقلیتها بحث گردید اما از جمعیت 45 میلیونی کرد که 28 میلیون آنها در ترکیه ساکن هستند سخنی به میان نیامد در نتیجه اعلام شد که ترکیه کشور ترکهاست و همه اتباع ترکیه، ترک هستند، آنها مجبور بودند کردها را ترک بکنند و در نتیجه، پروژه ترک کردن کردها شروع شد (تورک لشدیرمخ!) و آمدند نام کردها را ترکهای کوهستانی گذاشنتد.
با این اقدام طبعا این سوال مطرح شد که اگر اینها ترک هستند چرا ابتدای نام آنها کرد گذاشته شده بود؟ در پاسخ این چنین اظهار میدارند که ترکها وقتی به آناتولی آمدند یک گرگ جلو افتاد و آنان را به مقصد رساند. (به همین خاطر است که نماد قوم گرایان ترک نیز گرگ است و "بزقورد" نشان و علامت آنهاست) آن زمان بهخاطر شدت سرما وقتی روی برف راه میرفتند صدای کِرد کِرد بلند میشد؛ لذا نام این قوم را گذاشتند "کرد" !!!. اظهار میدارند که آنان ترک هستند و به خاطر آن صدا نامشان کرد گذاشته شده و این مطلب را در کتابهایشان نیز نوشتهاند.
یک پروژهای آغاز شد که میخواهند همه را ترک کنند، وقتی دولت عثمانی شکست خورد، کردهای زمان عثمانی بین سه کشور تقسیم شد: عراق، سوریه و ترکیه. کردها متوجه شدند که بسیار مغبون شدهاند و سرشان کلاه رفته و تنها عنصر مشترک بین ترک و کرد اسلامیت بود که آتا ترک آن را زیر پای خود گذاشت، در اثر این عدم وجود نقطه اشتراک، قیام ها آغاز شد.
آغاز گر نخستین قیام، شخصی از ارومیه به نام شیخ سعید پالوی ارموی بود، وی اظهار داشت که آتاترک نقاط و پیوندهای مشترک ما را از بین برده است و ما باید با کنار گذاشتن او دوباره آن نقاط اشتراک را احیاء کنیم.
وی اقدام به جنگ با آتاترک نمود اما آتاترک وی را شکست داد و در داخل نام آن را حرکت تجزیه طلبانه و در خارج آن را قیام دینی مرتجعانه معرفی کرد، وی پس از شکست شیخ در سال 1925 در شهر دیاربکر، 48 نفر از علماء، مشایخ و شخصیتهای مهم کردی را به دار آویخت از آن به بعد شیخ سعید تبدیل به یک نماد و سمبل مقاومت و آزادی شد.
در سال 1938 مجددا سید رضا علوی در ایالت تونجلی قیام کرد اما او نیز شکست خورد، پس از شکست وی 60 هزار علوی را به قتل رساندند و بقیه را به سراسر ترکیه تبعید کردند. میگویند در تاریخ ترکیه قیامی خونین تر از این قیام نیست.
دو سال پیش اردوغان اعلام کرد که «من به نام حکومت ترک از علویها معذرت میخواهم که اینهمه از شما ها را به قتل رسانده ایم»! سیدرضا چون 78 سال داشت و دیدند که قانوناً نمیشود وی را اعدام کرد، سن وی را کم کردند؛ گفتند 54 سال سنّ دارد و پسرش 17 سال سنّ داشت چون که نمیتوانستند وی را نیز اعدام کنند سن او را به 21 تغییر دادند سپس هردوی آنها را به دار آویختند.
هنگامی که هر دو را پای دار آوردند سید رضا گفت اول من را اعدام کنید تا مرگ پسرم را نبینم ولی بر خلاف خواسته اش عمل کردند و پسر 17 سالهاش را جلوی چشمانش اعدام کردند، بطوریکه سید در پای دار میگفت: اولاد کربلایم، مظلوم و بی گناهم.
تا سال 1980 دهها قیام کردی کوچک و بزرگ توسط متدینین و مذهبیها صورت گرفت و لی سرنگون شدند، همه قیامها دینی بودند تا اینکه در سال 1980 یک اتفاق بدی رخ داد و آن هم تشکیل پ ک ک بود، از آن به بعد قیام دست پ ک ک افتاد، ولی متاسفانه آنها اعتقادات دینی نداشتند و قیام آنها نیز بر پایه مسائل دینی نبود.
لذا اروپا فورا از آنها حمایت کرد و تا امروز هم حمایت میکند، تا سال 2012 در پی جریانات پ ک ک، 40 هزار نفر کشته شدهاند که 35 هزار نفر از کردها و 5 هزار نفر از نظامیان ترکیه میباشد و حدود 3500 روستا را کلا ویران کردهاند با این بهانه که در اینجا پ ک ک وجود دارد.
در سال 2015 اردوغان با نام دینداری و برادری دینی و سنیگری اقدام به دوستی با کردها کرد اتفاقا آنان نیز بسیار امیدوار شدند اما با شروع بهار عربی و جنگ سوریه و از زمانی که گروههایی همچون داعش به وجود آمدند اردوغان به هوای اینکه از طریق آنها میتواند سوریه و عراق را فتح و دولت عثمانی را احیا کند، کردها را کلا کنار گذاشت و از داعش و النصره حمایت کرد.
چون بارزانی از خانواده سنی محافظه کار بود، اردوغان در روند آشتی به بارزانی نزدیک شد، تا اینکه داعش نزدیک اربیل رسید. بارزانی که از دوستان وی بود با اعلام اینکه داعش به اربیل رسیده و از اردوغان کمک خواست ولی اردوغان خیال میکرد که دیگر نیازی به کردها ندارد و هیچ اقدامی نکرده و چهره واقعی خود را نشان داد، در کوبانی هم کردها به محاصره افتادند و از دولت ترکیه خواستند که مرز را برایشان باز کند ولی اردوغان توجهی نکرد.
توضیح اینکه اردوغان برای ادامه حکومت خود نیاز به آرای کردی داشت و همچنین میدانست که بدون امنیت و آرامش نمیتوان به توسعه و پیشرفت رسید و لذا با نام سنیگری و با محوریت بارزانی مدتی با کردها بازی نمود، وقتی در انتخابات اخیر متوجه شد که بخاطر سیاستهای خصمانه وی در قبال کوبانی و حمایت وی از داعش دیگر کردهای متدین هم به وی مثل سابق رای نخواهند داد گفت میز مذاکره واژگون شده است و روند مذاکرات در یخچال است یعنی روند منجمد شده است.
انعکاس فوق العاده و پژواک مهم تعامل ایران با اقوام در خارج از کشور
اردوغان با نیت به دست آوردن رای قومگرایان ترک، کلا زیر همه توافقات با کردها زد و اظهار داشت من چیزی به نام توافق کاخ دولما باغچا را به رسمیت نمیشناسم، در حالی که زیر این توافق را معاونین و رئیس اطلاعات وی و نمایندگان وی با عبدالله اوجالان و نمایندگان کرد در مجلس امضا کرده بودند.
مواد بسیار خوبی در آن توافق آمده بود از جمله:
1- آزادی کامل برای نهادهای مدنی و غیرحکومتی
2- حل شدن قضیه اکراد با راه حل دموکراتیک
3- ضمانت قانونی برای حفظ حقوق و آزادیهای شهروندی
4- بهبود اقتصادی و رسیدگی به مناطق کردی
5- مهم تر از همه تعریف مجدد هویت ملی و شهروندی به جای کلمه ترک، ترکیه لی.
نتیجه این شد که اکنون کردها هم به ترک و هم به عرب بدبین شده و هر دو را دشمن میدانند و علاقه شدیدی نسبت به کشور ما (ایران) پیدا کرده اند، هفته گذشته یک تحلیلگر فرانسوی طی مقالهای نوشت: کردها در عراق، سوریه و ترکیه با حکومت درگیر هستند و فقط در ایران به خاطر عطوفت دولت ایران با کردها و رعایت حقوق شهروندی حُسن تعامل حاکم است، وی نوشته که ما غبطه میخوریم که ایران شرایطی فراهم کرده که در آن کردها بهترین روابط را با حکومت برقرار کردهاند.
یکی از کردها نیز اعلام کرد شما ایرانیان قدر این روابط و این زندگی مسالمت آمیز بین اقوام را بدانید در حالی که در هیچ کشوری با این تعدد قومیت که در ایران وجود دارد چنین رابطهای بین قومیتها و حکومت برقرار نیست، وی گفته بود که ما کردها بسیار لذت بردیم وقتی دیدیم ایران یک کرد سنی را در ویتنام سفیر خود کرده است.
از این تحلیلها معلوم میشود که تمام جزئیات تعامل حکومت ایران با اقوام در خارج از کشور انعکاس فوق العاده و پژواک مهمی دارد و صدور انقلاب اسلامی هم باید این گونه باشد.
گاهی دولت ترکیه اشتباه میکند و شورش کردها را به ایران نسبت میدهد ولی قطعا اینگونه نیست، ریشه اصلی شورش این است که دولت آتاتورک و دولتهای بعدی به مصیبت بزرگ نژادپرستی مبتلا شدند و بذر فتنه و نفرت را در کشور کاشتند، این خطای عظیم بود که آنها در قانون اساسی آوردند که ترکیه فقط مال ترک هاست و نژادی دیگر به رسمیت شناخته نمیشود.
آنها همه جا نوشتند: " نه مُتلو تورکوم دینه" یعنی خوش به حال کسی که بگوید من ترک هستم و آن را به عربی هم ترجمه کردند که: "کُن ترکاً حتی تکون فخوراً" !!! وای بر حال آن قانون اساسی که انسانها را درجهبندی کند، قانون اساسی فعلی ترکیه را کودتاچیان ارتش که از وفاداران آتاتورک هستند نوشتهاند و تا حال هیچ تغییری نکرده است.
این قانون بر اساس همان توافق لوزان که اروپاییها با آتاتورک بستهاند نوشته شده و در خصوص بعضی از بندهای این قانون آمده که این بند در هیچ زمانی قابل تغییر نیست از جمله آنها این است که ترکیه مال ترکهاست و یا دین از سیاست جداست، بر اساس همین قانون اساسی تبعیضهای ویرانگر صورت گرفت.
سالهای متمادی نژادهای غیرترک به خاطر تکلم به زبان مادری در مدارس شدیدا تنبیه میشدند و یکی از زازها از نژاد زاز که سه میلیون جمعیت در ترکیه دارند و آنها را ملحق به کردها کردهاند – هرچند خودشان قبول ندارند – میگوید: من بارها به خاطر زبان مادری توسط معلم با خط کش توبیخ شدم چون دانش آموزان به معلم خبر میدادند که این دانش آموز در مدرسه به زبان زازها صحبت کرد!
این محرومیتها و تبعیضها کردها را عاصی کرد، در اوایل اعتراض چریکهای کرد 10 هزار نفر بودند که جهت پیکار به کوهستان رفتند. آن زمان حکومت اعلام کرد که همه اینها را از بین میبریم و گاهی صدها روستای کرد، آتش زده شد با این دلیل که چند نفر از شما به کوهستان رفته است. حالا با وجود هزینه میلیاردی، رقم کردهای چریک ساکن در کوهستانها از 70 هزار نفر گذشته است و معلوم است که ارتشهای کلاسیک قدرت مبارزه با چریکها را ندارند و لذا ارتش ترکیه اصلا قادر به مقابله با آنها نیست و فقط از بالا با هواپیما آنها را میزند و هر وقت به صورت زمینی درگیر شده، تلفات داده است و تلفات اخیر هم از این باب است.
حالا شکاف بین ترکها و کردها از ترکیه فراتر رفته و بینالمللی شده به حدی که اتباع ترکیه در اروپا که کرد و ترک هستند در تمام امور مثل مراسم، مسجد، عزا، مهمانی و غیره حتما باید از هم جدا باشند! و در داخل ترکیه مسئله آن قدر حاد شده که افراطیّون از قومگرایان ترک که دشمن خونی با کردها هستند، لحن خود را ملایم کردهاند. چون با وسعت و شدّت درگیریها، خطر را بیخ گوش خود احساس میکنند.
حاصل اینکه اوضاع ترکیه یک تجربه نفیس است که در هر کشور باید حرمت و احترام اقوام و مذاهب رعایت و حقوق آنها تماماً ادا شود و برخورد سلبی با اقوام جواب نمیدهد، دولتهای ترک از زمان آتاتورک به این طرف این مسیر را اشتباهی رفتند.
در ترکیه اگر از اول حقوق کردها به رسمیت شناخته میشد و انسانها و خونها را درجهبندی نمیکردند و آنها را در مدیریت کشور مشارکت میدادند مشکلی پیدا نمیشد. ایران اسلامی در این باب بالنسبه خوب عمل کرده است. اهتمام به حقوق اقوام بزرگترین عامل وحدت در کشور ماست.
گاهی گفته میشود که کردهای ترکیه جداییطلبند و شورش آنها جهت تجزیهی ترکیه است ولی باید گفت آنها جدایی نمیخواهند و جداییطلب نیستند. چون جدایی امکان ندارد.
توضیح اینکه از مجموع 45 میلیون کرد دنیا 28 میلیون در ترکیه زندگی میکنند، 5 میلیون از آنها در استانبول و ده میلیون در غرب ترکیه و بقیه در جاهای دیگر مخصوصا در شرق ترکیه ساکن هستند. مثل ایران که ترکها در همه جا پراکندهاند و جدایی برای آنها ممکن نیست. مسئله آنها مشارکت در مدیریت کشور است. خودشان میگویند حق تمثیل و حق مشارکت البته بالنسبه به جمعیت خودشان. آنها میگویند آب و انرژی در مناطق کردنشین است پس باید در مدیریت کشور حاضر باشند.
بعد از سقوط دولت عثمانی انگلیسیها بارها با سران و شخصیتهای کرد ارتباط برقرار کردند و گفتند حال که امپراطوری عثمانی تجزیه میشود شما هم قسمتی را بردارید و کشور مستقل کردستان را تشکیل دهید ولی کردها گفتند ما از برادران ترک خود جدا نمیشویم، حتی یک ژنرال انگلیسی وارد عمل شد و به حضور شیخ برزنجی بزرگ کردها رسید و گفت بیایید کردستان مستقل تشکیل دهید.
آنها میدانستند اگر کردستان ترکیه شکل بگیرد در آینده ایران، عراق و سوریه با بدترین و فاجعهبارترین شرایط قومی مواجه خواهند شد، همچنان که در سال 1917 با تسمیه آران به آذربایجان فکر امروز را کردند، ژنرال انگلیسی دست خود را جلو آورد و به شیخ برزنجی گفت: من با تو برای کشور مستقل کردستان بیعت میکنم ولی شیخ برزنجی دست او را نگرفت و گفت: تو کافر و نجس هستی و من دست یک کافر نجس را نمیفشارم! و همه اینها به خاطر حسن سلوک ترکان عثمانی با اکراد بود.
پیام مهم حوادث چند دههی ترکیه این است که با اندیشه ناسیونالیستی و با برخورد چکّشی و با حق ویژه نمیتوان یک کشور دارای تعدد قومی را اداره کرد، اسلام به جای این اندیشه، نظریهی خانواده واحد جهانی را مطرح کرده است، پادشاهان عثمانی با همین نظریه بهترین روابط و قویترین علاقه را با کردها داشتند و مشکل درگیری بعد از حاکمیت ملیگراها شروع شد.
خلاصه اینکه هر دولتی با اقوام حسن سلوک داشته وحقوق آنها را رعایت کند آنها را در اختیار خواهد گرفت، تمام کردها قبلا در قلمرو ایران بودند و جزو نژاد ایران به حساب میآمدند؛ الان در مراکز تحقیقاتی و دانشگاهی اروپا نیز آنها را در زمره نژادهای ایرانی به حساب میآورند، بعدا توسط خیانت فردی بنام تبلیس و سوء مدیریت شاهان ایران در اختیار پادشاه عثمانی قرار گرفتند.
سخن آخر اینکه آنچه امروزه در ترکیه لازم است یک نظام اسلامگرا با اسلام ناب محمدی است. اسلامی که از مردم فاصله نمیگیرد و بجای استکبار ستیزی مامور اجرای سیاستهای آمریکا و ناتو نمیشود، اسلامی که خانواده واحد جهانی تشکیل میدهد و میگوید همه انسانها از آدم و آدم از خاک است و بین دو مشت خاک هیچ فرقی وجود ندارد، اسلامی که بجای تمایزات نژادی و زبانی بر زبان مشترک یعنی اخلاق و معنویت و اعتقادات توحیدی تاکید میکند.
اسلامی که تمامی اقوام را مثل اسنان المُشط در یک ردیف مینشاند و حقوق همه را بالسویه اداء میکند و حاکم اسلامی به اندازه کارگر بیتالمال از حقوق عمومی بهرهمند میشوند و بالاخره اسلامی که به جای نعرههای قومی و انتسابهای نژادی و مفاخرات قبیلهای و منیتها جمعی و تعصبهای جاهلی میگوید: حسبی حسبی الله و نَسَبی ربی الله...
انتهای پیام/