پربازدیدترین ها

کد خبر: 1900 ۰۶:۲۳ - ۱۳۹۴/۱۱/۲۱

یادداشت دانشجویی

زبان همدلی، تکنیکی برای دموکراسی عاطفی

هنر در ذوق ورزی خود، انسان ها را از راه زیبایی به سوی حقیقت یا معنا می کشاند و راهی برای نزدیک شدن مخاطب به تولیدکننده ی هنر می گشاید.

زبان همدلی، تکنیکی برای دموکراسی عاطفی

به گزارش ابصارنیوز،محمد زینالی اناری جامعه شناس اردبیلی در یادداشت اخیر خود در مورد همزبانی و همدلی نوشت:مولوی در شعر خود در مورد همدلی هند و ترک ناهمزبان و بیگانه شدن همزبانان در نهایت به یک استعاره دست می زند که آن را زبان همدلی" می نامد. اما زبان همدلی چیست؟ اگر زبان برای همدلی مناسب بود، که خود زبان بود و می توانست ابزاری برای بهتر شدن همدلی باشد. اما او زبان را نقد می کند و کارکرد آن را ناکافی می داند و به مفهوم دیگری اشاره می کند به نام زبان همدلی. آیا دقیقا زبانی به نام زبان همدلی وجود دارد؟ عرفان مولوی، خود جستاری همدلانه میان انسان هایی بود که به سوی فهم و شهود عمیق تر دنیا روی آورده بودند و سلوک مشترک و رازورزی مشترک میان ابدال و عرفا خود یک راه برای همدلی بود. اما آیا زبان همدلی صرفاً میان عارفان وجود دارد و نمی توان تکنیک آن را به زندگی امروزی هم سرایت داد؟
هنر در ذوق ورزی خود، انسان ها را از راه زیبایی به سوی حقیقت یا معنا می کشاند و راهی برای نزدیک شدن مخاطب به تولیدکننده ی هنر می گشاید. زبان هنر، خود احساس شاعر و نقاش را به مخاطب هنر منتقل می کند و به این صورت می توان اشاره کرد که هر فرم و یا الگوی هنری می تواند زبانی برای انتقال احساس و ایجاد فرصت همدلی باشد. چنان که در جنگ ها و یا بحران ها، هنر می تواند بسیاری از منابع مادی دنیا را به راحتی جا بجا کرده و انسان ها را برای حمایت از هم بسیج نماید. آری هنر نیز می تواند با استفاده از فرم هایی که احساس را انتقای می دهد، زبانی برای همدلی باشد. اما چه اندازه مردم از هنر برای همدلی استفاده کرده اند، خود نکته ای است برای طرح این مسئله.
یکی از معماران ایرانی ساختمانی در کشور چین طراحی نموده که علی رغم حجمی بودن این ساختمان و اهمیت فضاهای مورد استفاده آن که آن ایدئولوژی سوسیالیستی ساختمان پرتراکم و مکعبی را هم به یاد می آورد، از نمادهایی برای همدلی استفاده نموده است. ایده ی او در نمای ساختمان، این بوده که با ساختن سوراخهای متعدد در عین استفاده از الگوی هوازی، فرمی شبیه به خط بریل تولید کرده و کل ساختمان را شبیه کتابی کرده که نابینایان در دست دارند. این فضا که به صورت یک شاهکار معماری مفسران زیادی را نیز سرگرم خود کرده، در واقع راهی برای این است که مردم، با دیدن نمای ساختمان عظیم الجثه، نابینایان را در شهر در کنار خود احساس کنند. به این صورت می توان دید حتی فرم های مهندسی یک معمار برای طراحی هواکشهای ساختمان هم می تواند زبانی برای انتقال احساس و فهمیدن دیگران در جامعه باشد.
اولین موضوع مورد توجه در زبان همدلی، توجه روشنفکران و سازندگان زندگی به انسان هایی است که در ماجرای اصلی زندگی شاید نشانی از آن ها نباشد و به تدریج احساس کردن آن ها در جامعه رفته رفته می تواند جامعه را از احساس های یک دست در آورده و آدم هایی که در جامعه حتی راهی برای رفتن نیز ندارند را به میدان بیاورد. در جامعه ای که فقیران، پیران، زنان، کودکان و ... در متن اصلی قواعد زندگی محسوس نیستند، شاید حرف زدن از دموکراسی گزاف باشد. لذا فرم هایی که می تواند آن ها را در متن زندگی محسوس کند، دست صنعت، هنر و حتی زبانی را می بوسد که سازنده است. از این رو دست هایی که سازنده اند و کاردار ساختن متن  اصلی زندگی هستند، می توانند وسیله ای برای همدلی بوده، زبانی برای همدلی مردم ناهمگون جامعه خلق کنند. به این صورت می بینیم خلاقیت در فرم خود می تواند تکنیکی روزمره برای ساختن جامعه ای که انسان ها وجود همدیگر و متعاقباً حقوق همدیگر را درک کنند، باشد.