به گزارش ابصارنیوز به نقل از سبلانه،ناعادلانه بودن نظام دستمزدها مسئله ای است که هیچ وقت پایانی بر آن متصور نیست، مسئله ای که به نظر می رسد بروز آن در متن جامعه بیشتر از آن چیزی است که در حال حاضر ملموس است، تاسفبارتر اینکه این ناعدالتی دستمزدی در مناطق عقبمانده از قافله توسعه و بویژه در بین زنان، دختران جوان و پسران نوجوان جویای کار حکایتی غم انگیزتر دارد.
سناریوی حداقل مزد کارگران در زیر پوست اردبیل کمی متفاوتتر از سایر مناطق در جریان است؛ فارغ از معدود کارگران شاغل در اندک کارخانههای بزرگ و متوسط این استان که براساس نظام دستمزدها حقوق می گیرند و صرف نظر از پرداخت نشدن گاه گدار حقوق این عده، اما حقوق مکفی عده ای نه از روی تخصص، مهارت و تجربه که جور دیگری تعیین میشود.
"حقوق مکفی" آگهیهای به در و دیوار شهر چسبانده شده شهر اردبیل که مرکز یک استان یک میلیون نفری است گرچه در متن آگهی مبلغی بالاتر است اما از 150 یا 200 هزار تومان شروع و بعد از چند سال سابقه در 400 هزار تومان ثابت میماند؛ دستمزدی که کمی بیشتر از کرایه ایاب و ذهاب این عده است و معلوم نیست با افزایش کرایه های حمل و نقل که معمولا در اردیبهشت هر سال تعیین میشود آیا ته کاسه حقوق چیزی برای این عده باقی خواهد ماند یا نه؟
اما طبق گزارش میدانی خبرنگار سبلانه تفاوت پرداخت دستمزدهای ناچیز در استان اردبیل، دلایل متعددی دارد؛ دلایلی که خود چند وجهیاند.
سارا دختر جوانی که در پیشخوان خدمات دولت و خصوصی در خیابانی پر جمعیت دو سالی است مشغول به کار و بیشترین حقوق دریافتی اش 300 هزار تومان است، میگوید: در میان موج عظیم بیکاران، یافتن این شغل هم خود شانس بزرگی است و بهتر از زانوی غم بغل کردن در خانه آنهم بعد از 4 سال تحصیل در دانشگاه است.
این دختر جوان، معتقد است: ای کاش تعلیمات آموزشی ما از همان دوران مهد و ابتدایی به سمت مهارت آموزی و خلاقیت بود تا نسل بعد از ما یاد بگیرند که با خلاقیتشان درآمدزایی کنند و ناچار نشوند که وقت با ارزششان را به ازای دریافت حقوق ناچیز از دست بدهند.
علی که تا کلاس سوم راهنمایی بیشتر نخوانده، 5 ماهی است که کارگر ساده یک ساندویچ فروشی در بازار اردبیل است؛ این جوان 18 ساله می گوید: مجبورم تا شروع کارهای فصلی منطقه به همان 250 تا 300 هزار تومان حقوق ماهیانه قناعت کنم تا کمک خرج خانواده ام باشم.
علی که تجربه دستفروشی هم دارد، میگوید: در سوز سرما همان بهتر که با حقوق کمتر در یک مکان سرپوشیده کار کنی .
این جوان امیدوار است تا کارهای فصلی و برداشت سیب زمینی شروع شود تا بتواند روزی 35 تا 40 هزار تومان پول به خانه ببرد.
علی میگوید اگر تعداد کارخانههای استان ما هم زیاد بود قطعا درآمد استان ما هم بالاتر می رفت در این صورت نه دیگر کارگری از خانوادهاش شرمسار میشد و نه صاحبکاری از کارگرش.
مونا هم که در یک خیاطی وسط کار است مبلغ حقوق هفتگی اش را 50 هزار تومان بیان میکند و میگوید: خدا کند امسال سفارش بیشتری بگیریم تا مجبور به تعطیلی اجباری کارمان نشویم که حداقل همین مبلغ اندک درآمد را هم داشته باشیم .
مونا می گوید صاحب کارش انسان با انصافی است و این از بدی روزگار است که خیلی ها این روزها برندپوش شدهاند و تولیدی ها نیمه تعطیل است.
سیامک هم که وقت کمی از اتمام دوره کارشناسیاش در دانشگاه نگذشته، میگوید: در اولین ماه از کارم در یک کارخانه بستهبندی 400هزارتومان گرفتم اما صاحبکارم میگوید با سابقه کار حقوقات افزایش می یابد.
این جوان تحصیلکرده میگوید: شاید یک دلیل برای دستمزدهای حداقلی کارگرانی مثل ما که مشمول بیمه هم نیستیم این باشد که درآمد های واحدهای تولیدی استان ما زیاد نیست و دخل و خرجشان با هم نمیخواند و در عین حال هم کارفرماها بیشتر از این توان مالی ندارند.
سناریوی دستمزد حداقلی این روزها در حالی در استان اردبیل همچنان در زیر پوست شهر جریان دارد که بر اساس آمارها، بیش از 61 هزار بیکار در اردبیل همچنان چشم انتظار یافتن شغل هستند و بر اساس آخرین اعلام مرکز آمار کشور نرخ تورم در اردبیل دو رقمی و از 11/3 در سال 93 به 12/8 در سال 94 رسیده است .
با این اوصاف باید منتظر ماند و دید که در سال "اقتصادمقاومتی، اقدام و عمل" آیا کاری شاخص برای کاهش جمعیت 61 هزار نفری بیکاران اردبیل انجام می شود یا همین حقوق اندک کارگران فاقد بیمه هم از دست خواهد رفت.
انتهای پیام/