به گزارش ابصارخبر، ، سید حامد اسحاقی فعال فرهنگی و اجتماعی اردبیل در یادداشت خود به اهمیت راهبردی منطقه قفقاز پرداخت و نوشت: منطقه قفقاز در میان دریای خزر و دریای سیاه واقع شده و در ادوار مختلف تاریخی و به لحاظ سیاسی، اقتصادی و منابع معدنی و انرژی همواره دارای حساسیت ویژه ای بوده و از ژئوپلتیک حساس برخوردار است. تا قبل از میلاد مسیح نیز به تناوب محل مناقشه امپراتوری ایران با امپراتوری یونان و روم بوده و بعد از اسلام هم مورد توجه حکومت های ایران،عثمانی و روسیه تزاری بوده است.
داریوش یکم هخامنشی در نیمه دوم قرن ششم قبل از میلاد منطقه قفقاز جنوبی را به تصرف خود درآورد و تا سقوط هخامنشیان در 330ق.م به عنوان ساتراپی های سیزدهم و هجدهم شناخته می شد. این منطقه در دوره های بعدی در زمان اشکانیان و ساسانیان نیز اهمیت خود را حفظ کرده و یکی از مناطق مورد مناقشه ساسانیان و رومیان به شمار می رفته است. در دوران اسلامی نیز جغرافی نویسان قفقاز جنوبی را به سه قسمت ارمینیه، آذربایجان و اران تقسین کرده و از نواحی شمالی قفقاز به دلیل وجود قوم خزر با عنوان خزران و یا بلاد خزر یاد می کردند.به طور کلی و طبق اسناد تاریخی منطقه قفقاز همواره تحت سیطره حکومت مرکزی ایران قرار داشته و گاهی به صورت چند استان و چند ایالت جزو ایران بوده و یا در دوره هایی به صورت ایالات خود مختار اداره می شد که باز هم در مسایل کلان از حکومت مرکزی ایران تبعیت داشتند. قفقاز مرکزی و شرقی همواره در طول تاریخ تا اوایل قرن نوزدهم میلادی جزء جدایی ناپذیر ایران بوده است که در دوره قاجار با انعقاد معاهدات ننگین گلستان در سال 1813 م و ترکمانچای در 1828 م این مناطق از ایران جدا شده و به روسیه تزاری ملحق شد و پس از فروپاشی نظام کمونیستی به چند کشور تقسیم شد که برخی مانند آذربایجان و ارمنستان و گرجستان به صورت کشوری مستقل اداره شده و برخی هم مانند داغستان و چچن و اوستیا به صورت جمهوری های خودمختار روسیه در آمده اند.
امروزه حدود جغرافیای منطقه قفقاز در منابع مختلف به صورت متفاوتی ذکر شده است. به طور کلی سه جمهوری آذربایجان، گرجستان و ارمنستان مناطقی هستند که در متون فارسی، قفقاز نامیده می شوند. نواحی دیگری چون جنوب داغستان و سرزمین اوستیای جنوبی در گرجستان را نیز به این منطقه مربوط دانسته اند ولی دیگر نواحی در محدوده فراسوی قفقاز یا قفقاز شمالی یا ماوراء قفقاز آمده اند. این نواحی عبارتند از داغستان، چچن، اینگوشیا، اوستیای شمالی، کاباردینو، آبخازیا، قره چای، آدیغیه و سرزمین استاوروپول.
اهمیت راهبردی منطقه قفقاز که محل اتصال قاره اروپا و آسیا و مرکز ثقل تجارت و تقابل اقوام، فرهنگ ها و مذاهب است همواره مورد توجه قدرتهای منطقه ای و فرا منطقه ای بوده و به بیان دیگر از لحاظ تأمین انرژی و قرار گرفتن در مسیر ترانزیتی کشورهای اروپایی و آسیایی و روسیه از اهمیت استراتژیکی بالایی برخوردار است. از نظر اقتصادی قفقاز 16 درصد نفت، 31 درصد گاز طبیعی، 6 درصد ذغال سنگ و 8 درصد انرژی برق شوروی سابق را تولید می کرده است. در این منطقه 70 هزار کیلومتر راه زمینی، و 550 هزار کیلومتر شبکه راه آهن وجود دارد که ارتباط بین ایران، آسیای مرکزی، اروپا و ترکیه را فراهم می آورد و به عنوان پل ارتباطی میان شمال و جنوب و شرق و غرب از اهمیت ویژه ای برخوردار است. در منطقه قفقاز پتانسیل تولید بیش از سه میلیون تن فولاد و 4 میلیون تن سیمان وجود دارد. در این منطقه سالانه حدود 60 میلیارد کیلو وات ساعت برق تولید می شود. دو منبع عمده استخراج و تولید گاز طبیعی در قرهباغ باکو و دیگری در گروزنی چچن وجود دارد. از طرف دیگر در سالهای اخیر و با وجود تغییر اکوسیستم و آب و هوا و بارشهای کم در بیشتر مناطق آسیای مرکزی و جنوبی، منابع آبی بسیار و بکری در منطقه قفقاز وجود دارد که در آینده به دلیل بحران آب یکی دیگر از مزیت های این منطقه خواهد بود. بر هیمن مبنا قدرت های منطقه ای و فرا منطقه ای در صدد هستند تا با نفوذ خود در منطقه و با توسل به ابزارهای مختلف سیاسی و غیر سیاسی جایگاهی مناسب در معادلات منطقه قفقاز به دست آورده و از منابع غنی نفت و گاز، موقعیت گذرگاهی، خطوط لوله انتقال انرژی ، سهمی برای خود قایل شوند.
تنوع زبانی، قومی، فرهنگی و مذهبی در قفقاز بیشتر از هرجای جهان اسلام است و به نسبت وسعت و جمعیت منطقه 52 درصد دین مردم قفقاز اسلام و مابقی مسیحی و یهودی و ادیان دیگر را شامل می شود. این تعدد قومی و زبانی از جنبه مثبت باعث شکوفایی تمدنی و تبادل فرهنگ و علوم شده و از جنبه منفی دلیل بروز درگیری های قومی و مذهبی فراوانی در منطقه گردیده که قدرتهای فرا منطقه ای نیز برای حفظ منافع خود به این مناقشات دامن می زنند.
علیرغم الحاق مناطقی از قفقاز به روسیه تزاری در دوره قاجار لیکن تسلط کامل بر قفقاز سالها به طول انجامید چرا که مردم مسلمان منطقه با توجه به هویت قومی و مذهبی که ریشه در اسلام و شیعه داشت در مقابل روسها ایستادگی می کردند. ارتباط فرهنگی و مذهبی مردم منطقه با ایران برقرار بود و طلبه های دینی برای تحصیل به ایران و عراق می رفتند و بسیاری به حد اجتهاد رسیدند و مراکز تحصیل آنان دارالارشاد اردبیل، مشهد، نجف و کربلا بود. شناسایی بیش از 150 تن از علمای قفقاز در سالهای اخیر توسط بنیاد دائرهالمعارف اردبیل دلیلی بر این مدعاست.
با توجه به اینکه غالب دین مردم منطقه قفقاز اسلام بوده و در کشوری مانند آذربایجان بیش از 80 درصد شیعه هستند لذا ادیان دیگر مانند مسیحیت و یهودیت به پشتوانه دول غربی به شدت در حال فعالیت هستند همچنین وهابیت نیز با حمایت آمریکا و کشورهای غربی در حال فعالیت در کشورهای آذربایجان، گرجستان و ارمنستان می باشد. یهودیان نیز با توجه به رابطه آذربایجان با رژیم صهیونیستی از پشتوانه سیاسی لازم جهت تبلیغ دین خود برخوردار هستند. متاسفانه امروزه دولت سکولار آذربایجان محدودیتهای زیادی را بر علیه شیعیان اعمال می کند و از ایجاد دفاتر مراجع تقلید شیعه جهت رفع معضلات دینی مردم جلوگیری کرده و مانع انجام مراسمات مذهبی شیعه می شود مانند دستگیری مومنان و اعضای حزب اسلام در نارداران و تخریب چند مسجد و تخته کردن درب مسجدالزهرا در شهر نخجوان و....
نگاه دولت آذربایجان همیشه به غرب و صهیونیسم بوده و انتظار دارد خاک قره باغ با کمک این رژيم آزاد شود در حالی که رژیم صهیونیستی به واسطه رابطه متقابلی که با ارمنستان دارد هرگز راضی به حل مناقشه قره باغ نخواهد شد. زمانی که طرح صلح ایران داشت به نتیجه می انجامید هواپیمای وزیر امورخارجه رژیم صهیونیستی در فرودگاه باکو به زمین نشست و همه معادلات طوری رقم خورد که مناقشه قره باغ تا امروز لاینحل باقی بماند
بی نظمی در مرزهای جغرافیای کشورها پس از فروپاشی شوروی و عدم ملاحظات انسانی قومی و جغرافیایی باعث بروز اختلاف و مناقشات سیاسی و ملیتی در منطقه شده است. و در واقع این منطقه با وجود همه منابع غنی و استراتژیک به دلیل دخالت عوامل منطقه ای و فرامنطقه ای تبدیل به یک منطقه بحران زا مبدل شده و هر روز در صدر اخبار جهان شاهد ظهور بحرانی جدیدی در این منطقه هستیم.
لذا با توجه به مطالب بالا انتظار می رود بر خلاف سالهای گذشته که به جای گسترش روابط سیاسی و اعمال دیپلماسی فعال فرهنگی در کشورهای همسایه، نگاهها به جای قفقاز و ماورای قفقاز به اروپا و ماورای دریای آتلانتیک معطوف شده بود، جمهوری اسلامی ایران نقشی فعال و تعیین کننده در معادلات منطقه قفقاز ایفا کند. و از قرابت های قومی و مذهبی موجود بیشترین بهره را برده و در جهت ایجاد آرامش و صلح در منطقه قدم های اساسی بردارد. در این میان نقش وزارت امورخارجه از طریق تعیین سفرای تاثیرگذار و انتخاب رایزنان فرهنگی متخصص و متعهد از همه نهادها بیشتر و پررنگ تر می باشد. متاسفانه به دلیل غفلتی که سالهای گذشته در حمایت از مسلمانان و شیعیان آذربایجان انجام گرفته امروزه شاهد هستیم که حکومتها و دولتهای وابسته منطقه قفقاز با حمایت آمریکا و رژیم صهیونیستی عرصه را بر مردم متدین تنگ کرده به گونه ای که حتی مانع انجام شعائر دینی و شیعی و برگزاری اجتماعات و عزاداری ها می شوند. نمونه اش حمله نیروهای امنیتی به خانه زنی بود که دیوار خانه اش را به نام مبارک امام حسین(ع) مزین کرده بود. به جرات می توان گفت که اگر امروز تدبیری در این خصوص اندیشیده نشود چند سال بعد شاهد آسیبهاو خسارتهای جبران ناپذیری خواهیم بود.
بهترین وسیله در این راه استفاده از ابزار رسانه و تولید محتوای رسانه ای از طریق زبان فرهنگ و هنر می باشد به همان دلیل قرابت های فرهنگی و مذهبی میان مردم قفقاز و جمهوری اسلامی ایران. در 19 ژانویه 1990 با فروپاشی نظام سوسیالیستی در شوروی سابق و حادثه ورود آذریها به خاک ایران این روز به عنوان بزرگترین حادثه تاریخ جمهوری آذربایجان برای آذریهای مسلمان بوده و آن را روز آذریهای مسلمان جهان اعلام کردند. پس از سالها جدایی مرزها گشوده شد مردمان آنسوی ارس چه با شور و اشتیاق خود را به خاک ایران رسانده و ایران را خاک مادری خود دانسته و بر آن بوسه می زدند و عکس امام و رهبری را به آغوش می کشیدند و در مساجد به همراه برادران ایرانی خود نماز جماعت برپا می کردند و خواستار حمایت جمهوری اسلامی ایران از شیعیان آذربایجان بودند.
غرب و آمریکا به همراه رژیم صهیونیستی از همان زمان احساس خطر کرده و برای ایجاد اختلاف بین همسایه ها سالها برنامه ریزی کردند.تقویت نیروهای سلفی، ایجاد پایگاه رژیم صهیونستی و حمایت از جدایی طلبان خود فروخته داخلی ، برگزاری مسابقه «یوروویژن» در حالی است که دولتمردان باکو اجازه عزاداری در روز عاشورا را به مردم مسلمان این کشور نمی دهند، رژه همجنس گرایان، ترویج فرهنگ برهنگی و رجزخوانی ها و لاف های اخیر الهام علیف نیز در راستای همین نقشه های شوم آنهاست. و مناقشه قره باغ نیز گوشه دیگری از این پازل است تا هیچ وقت صلح و آرامش در منطقه حکمفرما نباشد. طبق اسناد و شواهد فراوان خود دولت آذربایجان هیچ علاقه ای به پایان یافتن مناقشه قره باغ ندارد و از این مساله به عنوان حربه ای برای سرکوب مخالفان خود استفاده کرده و با تمدید هر ساله حالت فوق العاده در کشور حکومتی دیکتاتوری را پایه گذاری کرده و صرفا با برپایی انتخابات فرمایشی، دموکراسی غربی را اجرایی می کند. از آنطرف کشورهای غربی و آمریکا و رژیم صهیونیستی با ادامه جنگ قره باغ به دنبال منافع اقتصادی و سیاسی خود بوده تا به نوعی حضور خود را در منطقه توجیه کنند.
سردار بزرگ اسلام شهید حاج قاسم سلیمانی معتقد بود جوانان و مردم آذربایجان، ایتام آل محمد(ص) هستند و باید تلاش کرد تا این افراد به هویتشان بازگردند. علت سخنان حاج قاسم، به دلیل هویت زدایی و لگدمال شدن هویت مردم شیعه آذربایجان در دوران حاکمیت تزاری و کمونیستی بود که در طول بیش از ۷۰ سال تلاش کرده بودند تا اصالت مردم آذربایجان را تغییر دهد
اقداماتی که در آن برهه برای احیای هویت اعتقادی و اسلامی مردم مسلمان قفقاز و روسیه انجام شد، نتیجهاش در جنگ اخیر آذربایجان و ارمنستان مشهود بود. آنجایی که غالب نیروهای آذربایجانی را جوانان مومن، معتقد و شیعه آذربایجان تشکیل میدادند. در جنگ اخیر نقش اصلی را رزمندگان جوان و مسلمان آذربایجان ایفا کردند هرچند در رسانههای آذربایجان این موضوع نادیده گرفته شد. حاج قاسم معتقد بود که جوانان و مومنین قفقاز جزو اولین یاران امام زمان (عج) هستند و این را با اعتقاد کامل می گفت.
انتظار این است تمامی نهادهای فرهنگی و متولی امر در این خصوص وارد گود شده و با تمام قوا در راه اعتلای مکتب شیعه و اسلام علوی و گسترش فرهنگ مهدویت در این منطقه تلاش و کوشش کنند.
انتهای پیام/ج
نظر شما
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیریت در وب سایت منتشر خواهد شد